به گزارش «عصر ساختمان »به نقل از فرصت امروز ، نیکیتا پیش از اینکه کسب وکار خودش را راه بیندازد، پلیس مخفی موادمخدر بود. او در این زمان توانست بیشتر به سهم خود در فقر مردم پی ببرد. سوال او همیشه این بود که چطور زندگی آنها به اینجا رسیده که به موادمخدر پناه آورده اند. داستان زندگی هر یک از این افراد متفاوت بود؛ از آنهایی که به خاطر بیکار شدن گرفتار دام مواد مخدر شدند، تا کسانی که آنقدر در مصرف مواد اصرار کردند که به سبک زندگی شان تبدیل شد.

ویژگی مشترک بسیاری از این خانواده ها این بود که پدر و مادر از هم جدا شده بودند. در شهری که پر از خانه های خالی و آشفته است، خانم مک دنیل به این فکر افتاد که اگر مردم از بی خانمانی نجات پیدا کنند، نرخ جرم هم کاهش پیدا خواهد کرد. همین باعث شد که نیکیتا به فکر راه اندازی فضایی بیفتد که پر از فرصت های گوناگون برای بی خانمان هاست.

مشکل مسکن را حل کرد

بخش مسکن زیرشاخه های زیادی دارد و شرکت خانم مک دنیل روی یکی از این زیرشاخه ها تمرکز کرد؛ حل مشکلات مربوط به املاک مسکونی. سروکار خانم نیکیتا و شرکتش با سرمایه گذارهای جدیدی که در تلاش برای شروع کار در بخش املاک هستند، مالکانی که می خواهند خانه شان را بفروشند، خریدارانی که مشکل مالی دارند و در نهایت صاحبخانه هایی که با مستاجران به مشکل خورده اند، است. نخستین قدمی که خانم مک دنیل برای کسب وکارش برداشت، تحقیق درباره سختی ها و مشکلات کار املاک بود.

او می خواست بداند کجاها می تواند مؤثرتر باشد. کمی بعد او مجوز فعالیت گرفت و با تمرکز روی هدف اصلی خود، کار را آغاز کرد. دانش! این بهترین راه بالا بردن آگاهی مشتری و افزایش تعداد آنها از نظر خانم نیکیتاست. او در طول این سال ها دریافته است که هرچه کاردانی شان بیشتر باشد، مشتری ها بیشتر راغب به استفاده از خدمات این کسب وکار می شوند.

در این شرکت دو چیز هیچ وقت متوقف نشد: سرمایه گذاری روی آموزش و فراهم سازی شرایط رشد شخصی. در کسب وکار خانم مک دنیل از همان ابتدای کار همکاری برای حل مشکلات وجود داشته است. بسیاری از این مشکلات در حاشیه کار به وجود می آید و همین باعث می شود که نیکیتا و همکارانش شنونده های خوبی باشند و باحوصله به حرف های مشتری ها گوش کنند.

چالش های کسب وکار

خدمات رسانی به تک تک کسانی که می خواهند با خانم مک دنیل و شرکتش کار کنند، یکی از بزرگ ترین چالش های این کسب وکار است. برخی موقعیت ها آنقدر خارج از کنترل این شرکت هستند که قبل از شروع هر کاری باید با خانواده ها درباره انجام آن کار مشاوره انجام شود. آنها به همان اندازه که دل شان می خواهد کار مشتری ها را راه  بیندازند، می دانند که تعهد به انجام برخی خدمات مجبورشان می کند مشتری را که بیشترین نیاز به این خدمات را دارد، از دست بدهند.

بنابراین آنها برای حل مشکلاتی که برای شان پیش می آید باید سیستم های مختلفی را مدنظر قرار دهند. او برای از میان برداشتن چالش های کسب وکارش یک فلسفه دارد و آن اینکه هر کسی اراده لازم برای نجات و حفاظت از خود را نداشته باشد، نباید انتظار نجات پیدا کردن هم داشته باشد.

او کسب وکارش را با همین یک جمله مدیریت می کند.آنها از مشتریان خود انتظار دارند که هرچه از آنها می خواهند را بدون اینکه به مرحله بدتری وارد شوند، انجام دهند. هرچه تلاش آنها بیشتر باشد، امید به حل معضلات شان هم بیشتر است. در کار املاک البته به غیر از زمان نیاز به هزینه کردن بیشتر هم وجود دارد.

راضی به یک لبخند

او از اینکه می تواند لبخند را روی چهره مشتریانش ببیند، بسیار خوشحال و راضی است؛ آن هم لبخند کسانی که خانه داشتن در رویاهای شان هم نبود. سیستم های کسب وکار خانم مک دنیل طوری طراحی شده اند که مشتریان را در طول فرآیند قوی تر کنند.

بنابراین کار آنها نه تنها ارائه خدمات که تقدیم تجربه یک سری خدمات خاص است؛ خدماتی که در نهایت به درس گرفتن از زندگی می رسد. توصیه خانم نیکیتا مک دنیل به دیگر کارآفرینان این است: تجربه ای برای مشتری ایجاد کنید که همیشه در خاطرش بماند.

در یک بازار اشباع شده خانم مک دنیل طوری کسب وکارش را مدیریت می کند که تعداد زیادی از بهترین سرمایه گذاران و فعالان بخش مسکن جذب این کسب وکار شوند و درحالی که دیگران برای سوددهی بیشتر تلاش می کنند، خانم نیکیتا و همکارانش همواره دنبال ایجاد رابطه ای پرسود هستند. این کار زمان زیادی نمی برد، اما ذخیره ای غنی برای آینده کسب وکار است. این کار در درازمدت به گردش های مالی سنگین و پرسود می رسد.