عصر ساختمان- نهصد و نود و پنج سال پیش، یاران «حسن صباح» با ساخت سیستم سدسازی و آبرسانی در ارتفاع بیش از ۲۰۰ متری در دل کوههای الموت و روی کمر شتر خوابیدهی منطقه، تاریخ را در این منطقه ثبت کردند.
به گزارش پایگاه خبری«عصر ساختمان» به نقل از ایسنا، بعد از عبور از پیچ و خمهای چند ساعته در میانههای درهی الموت و کمرکش کوههایش، روستای «گازرخان» نامآشناترین روستا در این منطقه برای تاریخ ایران است؛ روستایی که در منطقهی شمال شرقیاش تک صخرهای به شکل شتر خوابیده در طول هزار سال قبل تا امروز، داستانهای تاریخی زیادی را در دل خود جای داده است، به خصوص بعد از حضور صاحب منصبان مذهب اسماعیلیه و حدود 75 سال بعد حمله هلاکوخان مغول به این نقطه از قزوین.
حمیده چوبک که تجربهی بیش از 14 سال کاوش و مطالعه در دلِ این قلعهی تاریخی را دارد و دستکم سالانه به یک کشف جدید در این محوطهی تاریخی ارزشمند میرسد، اینبار همراه با تیم کاوش خود موفق به کشف «کانال آبرسانی به قلعهی الموت» شده است.
او در کنار کاوشهایش به طور دائم در حال مطالعه در میان سفرنامهها و متون تاریخی است تا بیشتر بتواند به قول خودش بهشت ایران را بشناسد. این را در میان صحبتهایش از قلعه و ارجاعات تاریخیاش بهوضوح میتوان دید، او حالا چشم بسته از پایین تا بالای قلعه را میرود و میداند در کدام نقطه در دل این کوه چه تاریخی خوابیده...
وی توضیحش را درباره این منطقهی تاریخی این طور شروع میکند: «قلعه الموت در شمال شرقی روستای گازرخان روی یک صخرهی تک که تمام پیرامون آن دره است قرار گرفته، میتوان گفت از نظر موقعیت نظامی، انتخاب این قلعه نشان از هوشمندی و دانش نظامی حسن صبح دارد.»
او با تاکید بر اینکه ارتفاع این قلعه از زمینهای اطراف آن در حدود 220 متر ارتفاع است، برای نشان دادن سختی قلعه و استحکامش به زلزلهی سال 1383 در این نقطه اشاره میکند که «سال 83 که زلزله آمد از تمام این کوهها و تپهها خاک ریخته بود، اما در این قلعه یک سنگ هم جابهجا نشده بود؛ این یعنی ساختار پای قلعه بسیار محکم بود.»
چوبک با بیان اینکه این صخره دارای دو قلعهی «پایین» و «بالا» است، میگوید: «قلعه پایین برای تاسیسات، راهها و دیدبانی، مکانِ نگهبانها و دیوارهای حفاظتی بوده و قلعه بالا مرکز حکومت و فرمانروایی حسن صباح قرار داشته است.
وقتی حسن صباح آموزش مذهب اسماعیلی را در اصفهان و مصر میبیند، به کشور برمیگردد تا تبلیغاتِ دین خود را انجام دهد. بنا بر اطلاعاتی که ناصرخسرو در این مورد نوشته، این منطقه جزو منطقه دیلمان و به عنوان یک منطقه تسخیرناپذیر با یک باروی طبیعی بوده که کوههای اطراف البرز آن را محاصره کردهاند.
بنابراین حسن طباح این منطقه را به عنوان یک نقطهی بسیار استراتژیک انتخاب میکند و در سال 483 قمری از «مهدی علوی» فرمانروایِ وقت قلعه به سه هزار دینار می خرد.»
سرپرست هیات کاوش قلعهی الموت با اشاره به آغاز انجام ساختِ شبکهها و مخازن آب در این قلعه توسط یاران صباح اظهار میکند:«هفت جانشین او نیز در طی 75 سال این کار را ادامه میدهد، تا زمان هلاکوخان مغول که بنابر تحریکات مردمِ قزوینی، او به اینجا حمله میکند و "رکنالدین کوشا" با مشاوره خواجه نصیرالدین طوسی آخرین فرمانراوی اسماعیلی در 654 تسلیمِ وی میشود.
عطاءالملک جوینی نویسنده کتاب تاریخ جوینی، وقتی به این نقطه میآید، توصیف میکند که این صخره مانند یک شتر خوابیده است و سپاه مغول براساس متون از "اندژ" به "شهرک" و سپس به "توان" میآیند و در نتیجه با استقرار لشکر هلاکوخان، این منطقه را تسخیر میکنند.»
وی همچنین با بیان اینکه این قلعه از نظر استراتژیکی با دیوارهها حفاظت شده است، به نقاط بالایی کوه و بیان کوههای شترخوابیده الموت اشاره میکند و ادامه میدهد: «آن بالا دوحفره یا دو اتاق در صخره کنده شده که به چشم تمساح تشبیه شده است، میتوانسته با دیدِ 180 درجهای، حرکت کوچکترین جنبدهها را نیز ببیند.»
او با اشاره به نظام آبیاری و مهندسی آب در قلعهی الموت اظهار میکند: «متون به ما میگویند یاران حسن صباح از چشمه "کلدر" آب به بالا برده میشود و در زمان جانشینهایش حتی سیستمی تعبیه میشود که آب در قلعه می چرخد.
چوبک با تاکید بر اینکه کار باستان شناسان جواب به پرسشهاست، توضیح میدهد: «براساس بررسیهای میدانی انجام شده، یکسری گمانهزنیهایی در مسیر چشمههای پیرامون انجام دادیم که آب از کدام نقطه میتواند بالا برود.
تنها شیاری که امکان آن وجود وجود داشته در همین نقطه – میانهی دو کوهان کوه که به شتر خوابیده تعبیر شده است- ، در همهی مسیر لولهها و تنبوشههای سفالی قرار داشته و از طریق آن آب در جریان بوده است. در ادامهی کاوشها شیارها و بندهای پی آب را پیدا کردیم.»
وی با اشاره به نظر یکی از اعضای تیم کاوش – شعبانی، مهندس عمران و سازهی گروه کاوش – که معتقد بوده دیوارهی آجری قرار گرفته بین در بالای کوه یک سد است، نه دیوار حفاظتی، میگوید: «به اعتقاد آقای شعبانی آن دیواره حالت سد دارد، از همان آبی که میگویند در قلعه میچرخیده و حوضچههای آبی که درست کرده بودند.
توضیح دادند که آب هیچگاه از سد پایین نمیآمده است. بنابراین به نظر میرسید در فصلهای پر بارش آب پشتِ آن ذخیره میشده و به وسیله بندهای کنده شده در صخره که عملکرد فشار شکن داشته، آب در حوضچه آرامش میریخته و در لولههای تنبوشه حرکت کرده و زمینهای اطراف را آبیاری میکرده است.»
این باستانشناس با بیان اینکه به نظر نمیرسد آب در این نقطه بالا میرفته است، ادامه میدهد: «ما هنوز به طور قطع نمیتوانیم بگوئیم آب از این لولههای تنبوشهای بالا میرفته یا پایین میآمده است.
در مطالعات دیدیم که در رم باستان، سیستم آبرسانی مانند سدسازی که بند بند میشود و فشار آب را کنترل میکند، بیشتر برای آسیابهای آبی استفاده میشده است. در واقع به نظر میآید شاید از هرزآبهایی که در بالادست بوده استفاده میکردهاند.»
او همچنین به کشف یک کوره ساخت کاشی در چند قدمی لولههای تنبوشهای روی زمین در این نقطه اشاره میکند و میگوید: «نموهی کوزهی به دست آمده در کاوشهای آقای کیانی در منقطهی جرجان جرجان به دست آمده است.»
چوبک ادامه میدهد: «به نظر میرسد از آبی که از بالا میآمده در این منطقه برای مصارف صنعتی و کشاورزی استفاده میشده است.
بیشترین تغییر آب نیز از جمعآوری آبهای بارشهایی بوده که با مخازن بزرگ آبی تامین میشده است، میتواند گفت بیش از 300 مخزن آب در بالای دست قلعه ایجاد شده است.»