مدیران خودروعصر اعتبار

ارزش‌آفرینی در دکوراسیون داخلی

عصر ساختمان- ارزش‌‌آفرینی برگرفته از لغت کار‌آفرینی است‌، به واقع یک کار‌آفرین چیست‌؟! چه چیز یک شرکت کار‌آفرین را ممتاز و متمایز می‌کند‌؟ ‌متخصصان امور مدیریت کار‌آفرینی را یک فرآیند ارزش‌آفرین تعریف می‌کنند‌.

ارزش‌آفرینی در دکوراسیون داخلی
نسخه قابل چاپ
شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۹:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصر ساختمان»، ما هر روز درباره شرکت‌هایی که ایده‌های بهتری دارند صحبت می‌کنیم. تامل می‌کنیم تا بدانیم میزان سرمایه‌گذاری و انرژی این مجموعه تبدیل به ارزش تجاری شده است یا خیر. کار‌آفرینی عبارت از ارزش‌آفریده شده، در زمانی که ایده‌های خوب تبدیل به شرکت‌های خوب می‌شوند‌، ناب‌ترین شکل کار‌آفرینی است و اگر هیچ ارزش تجاری آفریده نشود، دیگر به این نام تلقی نخواهد شد.مثال‌های بی‌شماری از کارآفرینی وجود دارد، از شرکت  کوکاکولا گرفته تا ماکروسافت، این شرکت‌ها ارزش تجاری آفریده‌اند‌، ضمن آنکه با چرخه‌های در حال تغییر کسب‌و‌کار سازگار شده‌اند. بهتر است یک نمونه از کارآفرینی‌های بی‌نتیجه هم مثال بزنیم‌؛ کوزون دات کام یک کسب‌و‌کار وب که به وسیله فروش تجهیزات کامپیوتری برپا شد. تبلیغات گران‌قیمت این شرکت بیش از خود شرکت عمر کرد و در اندک زمانی به شکست منتهی شد. این شرکت کیفیت کار خود را فدای تبلیغات کرد؛ اتفاقی که در بسیاری از کسب‌و‌کار‌های مرتبط با دکوراسیون و طراحی داخلی شاهد آن هستیم‌. در این بازار آشوب‌، تبلیغات اعتماد مصرف‌کننده را به پایین‌ترین سطح ممکن می‌آورند. برخی از کارفرمایان با پایین آوردن استانداردهای کار، خود را کار‌آفرین در این حوزه می‌دانند و با اندکی سرمایه قصد دارند یک کسب‌و‌کار جدید راه‌اندازی کنند‌. شاهد مثال ما تولید محصولات دکوراتیو است یا متریال‌هایی که فرمول‌های ساخت متفاوتی دارند‌. این کسب‌و‌کار‌ها به صورت مقطعی با کمترین بررسی و نظارت کارشناسی ساخته می‌شوند و بازار را فرا می‌گیرند‌. بعد از مدت کمی استفاده منسوخ شده و دیگر مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. اصطلاحی به اسم «مد» باعث این اتفاق است. مردم به راحتی فریب تبلیغات را می‌خورند و این متریال و محصولات را تهیه می‌کنند و در نهایت این قبیل تبلیغات پرت سرمایه خواهد بود. این امر مهمی است که فکورانه در خصوص کارآفرینی بحث کنیم.
    کارآفرینی چیزی شبیه به ایده‌ای است که یک مخترع در سر می‌پروراند تا یک فناوری جدید را خلق کند‌، این فناوری را گسترش دهد و با یک روش جدید و ماهرانه  بازار را تحت تاثیر قرار دهد. سپس صاحبان سرمایه و مشتریان به سمت او به حرکت در می‌آیند تا روی این بارقه هوش و ذکاوت سرمایه‌گذاری کنند. رویاپردازان و نوابغ لزوما کارآفرین نیستند‌؛ کارآفرین کسی است که روحیه انطباق‌پذیری با شرایط کسب‌و‌کار را داشته باشد و بتواند به شرایط پیرامونی خود عکس‌العمل مناسب نشان دهد‌. این عکس‌العمل ممکن است در پاسخ به یک هنجار موجود باشد. داشتن ایده امری اختراعی است و هدایت آن به موفقیت تجاری در دفعات بی‌شمار امری کارآفرینانه قلمداد می‌شود. پیاده‌سازی این مفاهیم در حرفه‌ای مانند دکوراسیون داخلی بسیار ساده است. در شهر‌های بزرگ ایران به جهت ارزشمند‌شدن زمین‌ها‌، واحد‌های آپارتمانی کوچک ساخته شد‌، مردم هم ناچار بودند این واحد‌ها را به دلیل نبود سرمایه ‌خرید‌، برای زندگی خود انتخاب کنند‌. واحد‌های کوچک قاعدتا اتاق‌های خواب کوچک دارند‌، این معضل را چگونه می‌توان حل کرد‌؟! ایده‌ای تولید شد که تختخواب‌ها در زمان استفاده در فضا باز می‌شد و در قالب اوقات روز که مورد استفاده قرار نمی‌گرفت، جمع می‌شد و جزئی از دیوار محسوب می‌شد. این رویکرد در طراحی یک عمل کارآفرینانه و خلاقانه بود چرا که پاسخی به معضل و نیاز جامعه تلقی می‌شد‌. قطعا دارای ارزش تجاری خوبی هم بود و در زمان اندکی بسیار فراگیر شد و بسیاری از واحد‌های مسکونی از این سیستم استفاده کردند. گرچه مدل‌های اولیه دارای مشکلاتی بود اما در یک روند رو به رشد، به تکامل رسید و در حال حاضر به خوبی هم کار می‌کند و مقطعی نبود.
    در ادامه مثال‌هایی نیز از یک مسئله مشابه اما با راه‌حل‌های کاملا متفاوت را با هم مورد بررسی قرار خواهیم داد که هر یک به معنی واقعی کلمه کارآفرینانه و دارای درس‌هایی ارزشمند هستند. در دهه 1950 «بت‌نسمیت» یک تایپیست بد اما نقاشی متبحر بود. او راه‌حل مناسبی برای کار پرزحمت تایپ اختراع کرد. او با استفاده از دانش خود در زمینه نقاشی‌، یک مایع کدر غلط‌گیر را تهیه کرد که به سرعت خشک می‌شد. این مایع به لاک غلط‌گیر در همه جا گسترش پیدا کرد. در سال 1970 یعنی 20سال بعد «ان وانگ» به موضوعی فراتر از غلط‌گیر فکر کرد و ظرفیت ریز پردازشگرها را برای حذف تایپ مجدد معمول دید‌ و اولین واژه‌پردازها را خلق کرد. ابداعات این دو نفر میلیون‌ها دلار درآمد برای «نسمیت» و «وانگ» به همراه آورد. امروزه لاک غلط‌گیر تا حدی استفاده نمی‌شود‌، گرچه هنوز برای فتوکپی و لکه‌گیری مفید است. از سوی دیگر شرکت‌های «وانگ» به جهت اختراع کامپیوتر و رشد کامپیوتر‌های شخصی به خاک سپرده شد. بنابراین آیا این دو کارآفرین بودند؟! جواب سوال مثبت است. آنها قطعا در مرحله اول انطباق خود با مشکل از عهده کار برآمدند و به تولید ثروت در یک دوره زمانی کوتاه ادامه دادند. اما استدلال این است که نسمیت یک کارآفرینی بهتر بود. چرا‌که به هر فروشگاهی بروید می‌توانید یک لاک غلط‌گیر خریداری کنید در صورتی که واژه‌پرداز وانگ را در هیچ کجا نمی‌توانید پیدا کنید‌، جز در موزه‌های کامپیوتر به عنوان یک شیء تاریخی تنزل مقام یافته‌.
    ما باید همیشه به خاطر داشته باشیم که سازمان کارآفرینانه در وهله اول و در بیشتر مواقع یک کسب‌و‌کار است. فرقی نمی‌کند شرکت 50 نفر کارمند داشته باشد یا 50هزار نفر‌، این موارد در وظیفه کارآفرین خللی وارد نمی‌کند؛ وظیفه او ساختن ارزش سهامداران است. تیم مدیریت با استفاده از مهارت و نظم برای انطباق شرکت با شرایط بازار‌، باید شرایط رشد بی‌وقفه را در طول زمان تضمین کنند.
    توانایی جذب‌، ایجاد انگیزه و مدیریت درست و اصولی مهم‌ترین دارایی‌های یک شرکت کارآفرین است. مهم‌ترین دارایی شرکت‌هایی که در زمینه طراحی، معماری و دکوراسیون فعالیت می‌کنند‌، طراح‌های آنها هستند. این شرکت‌ها با انتخاب صحیح طراحان کارآزموده می‌توانند خدمات طراحی ارزش‌آفرین به جامعه خود تزریق کنند. جذب طراح خوب و ایجاد انگیزه برای طراح شاغل در هر شرکتی وظیفه تیم مدیریت شرکت است. طرح‌های ایجاد‌شده توسط آنها خدمات شرکت را معرفی می‌کند‌، به همان نسبت که طرح‌های خوب و کاربردی می‌تواند کارآفرینانه و ارزش‌آفرین باشد‌، طرح‌های بد و ناکارآمد زمینه‌های شکست شرکت را فراهم خواهد کرد. تیم مدیریت نباید در خصوص یک ایده خوب تیم طراحی مقاومت کند‌، باید با حمایت و اعتماد به تیم خود زمینه‌های پرورش و بحث و گفت‌وگو را فراهم آورد.
    مدیریت یک شرکت کارآفرین باید آنقدر مهارت داشته باشد و بازار را بشناسد که از رقبایی که هنوز خود را نشان نداده‌اند‌، پیشی بگیرد. این امر تنها با ایده‌پردازی صحیح و شناخت درستی از بازار امکان‌پذیر است. تغییر برای این دسته از شرکت‌ها‌، نیروی حرکت به شمار می‌رود و این امر بسیار حیاتی است. ناپایداری‌ها در بازار‌، در مناسبت‌های اجتماعی‌، فناوری‌های جدید کسب‌و‌کار و‌... تماما فرصت‌های ایجاد کارآفرینی خواهد بود. بهترین مثال آن کوکاکولا است که در اصل به عنوان یک داروی تقویتی تهیه می‌شد تا اینکه یکی از دوستان مخترع پیشنهاد کرد که آن را به عنوان یک نوشابه نیرو‌بخش مجددا موقعیت‌گذاری کنید تا کوکا به پتانسیل جهانی خود به عنوان «درنگی که نیرو می‌بخشد» دست یافت یا به طور مثال شرکت «IKEA» در زمینه تولید محصولات دکوراتیو در دنیا بسیار محبوب و معروف است‌. این شرکت کابینت‌هایی تولید می‌کند که خود کاربر می‌تواند آنها را نصب کند‌، این کابینت‌ها راهنما و نقشه نصب دارد، کاربر به راحتی می‌تواند آنها را مونتاژ کرده و در جای مناسب خود نصب کند‌. بیشتر محصولات خود که دارای اندازه‌های بزرگی هستند به صورت قطعه قطعه به آدرس مخاطب ارسال می‌شود و به‌راحتی کاربر آن را سر هم و مونتاژ می‌کند‌. این حس خوب ساخت این محصولات در ذهن مخاطب ثبت می‌شود‌، همین ثبت باعث خرید مجدد و کشف ساخت محصولات جدید را به کاربر می‌دهد‌، این نوع کارآفرینی مختص این شرکت است و روزانه در حال تولید ارزش است. این شرکت می‌داند برای پیشرفت و بقا در بازار باید به تغییرات زندگی مردم اهمیت داد و باید درک کرد پیشرفت تکنولژی سرعت تغییر را افزایش داده است. آنها بر این باور هستند که جهان با دیدگاه‌های آنها همسان خواهد شد و اختراع‌های آنها را خواهند پذیرفت.
    ما در این مقاله نمونه‌هایی از فلسفه کارآفرینی را شرح دادیم که می‌تواند به عنوان یک چشم‌انداز مشخص شود. اما این مدل تفکر در دنیای بازار‌های ناپایدار امروز لازم است. هنگامی که اقتصاد دارای نوسان بسیاری است و دستیابی به سرمایه از طرف بسیار از مردم بدون محدویت است. در نهایت این کارآفرینان واقعی هستند که می‌توانند از سرمایه‌ها به درستی استفاده کنند و آنها را تبدیل به ارزش تجاری نمایند.

    *  نویسنده : ایمان کوشکی

    برچسب ها
    پورسعیدخلیلی
    پربازدیدترین های ۲ روز گذشته
      پربازدیدترین های هفته
        رویداد ها در یک نگاه
        • ساختمان فردا ۴
        • ساختمان فردا ۳
        • ساختمان فردا ۲
        • نشریه ساختمان فردا ۱
        • شماره ۱۷ و ۱۸
        • ۰
        • ۰
        • هفته نامه
        • ۰
        آخرین بروزرسانی ۱۰ ماه پیش
        آرشیو