مدیران خودروعصر اعتبار

حذف زمینه فرهنگی در طرح توسعه مسجد الحرام

عصر ساختمان- رابطه بنا و زمینه اش در معماری به عنوان یک اصل جریان ساز چنان معیار و محک شده است که معماران بزرگ را با نسبتی که با این اصل برقرار کرده اند می شناسند و دسته بندی می کنند.

حذف زمینه فرهنگی در طرح توسعه مسجد الحرام
نسخه قابل چاپ
پنجشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۰:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری«عصر ساختمان» به نقل از رویدادهای معماری، پیوستگی تنها خاصیتی است که اجازه می دهد کلمات در همنشینی با یکدیگر روایتی از زندگی باشند. هر کلمه تنها در نحوه ی چیدمانش با دیگران کارکرد می یابد و تنها همین نحوه ی چیدمان است که مشخص می کند کدام کلمه باید در متن بگنجد. اگر شهر را متنی به شمار آوریم که ساختمان ها به عنوان کلمات، شکل گیری معنای زندگی را در آن ممکن می کنند؛ پس باید به این ضرورت هم فکر کنیم که چه ساختمانی در چه جایی زندگی انسانی را محقق می سازد.

    زمینه وجوه متعددی را شامل می شود. شرایط آب و هوایی و اقلیمی، شرایط توپوگرافی و زمین شناختی، قوانین و ضوابط شهری که مبتنی بر مدل ها توسعه وضع شده اند و البته بستر معنایی طرح از مهم ترین مولفه های زمینه است. بستر معنایی نیز تحت تاثیر مولفه های بسیاری است. همنشینی با ساختمان های مجاور، همگونی یا عدم همگونی با زبان بصری بافت شهری، وجوه تاریخی بستر، وجوه رفتاری مردم و کاربران نسبت به بستر، دید و منظرهای معنا دار به ساختمان و از ساختمان و گونه شناسی بنا از جمله نکاتی هستند که مراعاتشان بخت موفقیت یک بنا را افزایش می دهد و بی توجهی بهشان بی گمان عمر حضور آن بنا را از آن چیزی که برنامه ریزی شده فرو می کاهد.

    سر نورمن فاستر معمار نامدار بریتانیایی با همکاری زها حدید، معمار زن عراقی الاصلی که جزو ستارگان معماری امروز جهان به شمار می آید طرحی را برای توسعه مسجد الحرام پیشنهاد کرده اند که بتواند به صورت فازی خود رو گسترش دهد. در ابتدای امر تنها چند پره از این طرح شعاعی اجرا می شود اما در سالهای بعد با تملک اراضی اطراف این خطوط شعاعی حول محوریت کعبه دوران کرده و به یک دایره کامل تبدیل می شوند. این ایده ی مرکزگرا مبتنی بر گردش زائرین حول خانه خدا شکل گرفته است. اما پرسش این جاست که آنچه در مسجدالحرام می گذرد تنها گردش زائران است؟
    mecca

    اگر به تصاویر فعلی مسجدالحرام مراجعه کنیم محور خطی نیرومندی را می بینیم که در شمال شرقی بیت الله الحرام صفا و مروه را به یکدیگر متصل می کند. رفت و آمد زائران به عنوان یکی از مناسک حج بین این دو مکان مقدس همنشین معنایی و واژگانی گردش به دور خانه خداست. با این پیش فرض اگر به ساختار کالبدی مجموعه نگاه کنیم در میابیم که با مسجدی با چهار شبستان مواجه ایم که بر فرم هندسی خود که موازی با چهار دیوار ِ خانه خداست شکل گرفته است و تنها محور اریب در میان این نظم استخوان دار همین حرکت میان صفا و مروه است که با کمی زاویه دادن به طبقه فوقانی مسجدالحرام، هم هندسه خالص حیاط را حفظ کرده و هم رابطه عملکردی اش را با مجموعه سامان داده است.از سوی دیگر در گوشه گوشه این مجموعه آیین ها، عبادات و ادعیه و اوراد خاصی به تواتر ذکر شده است که هر کدام در مکان خاص خود برپا می شوند. به همین نیت هم کلیت بنا در اجزاء سعی بر این دارد که حریم فضایی این اماکن را تامین کند.

    اما وقتی به طرح پیشنهادی نگاه می کنیم تنها خطوط شعاعی را می بینیم که بی رعایت وجوه معنایی ِ هندسه در معماری اسلامی، به مثابه کریدورهای عظیم، زائران را از همه سو به سمت خانه خدا کوچ می دهند بی آنکه بدانند طواف از نقطه مشخصی آغاز می شود و تمام وجوه اطراف کعبه همسان و هم ارز نیستند. در عین حال این دایره ی عظیم نمود کالبدی و شناسای سعی میان صفا و مروه را نیز حذف می کند و توان آدرس دهی، جهت یابی و خوانایی مکان را برای زائرانی که باید سلسله مراتبی را به جا بیاورند به مشکل جدی مواجه می سازد. از سوی دیگر پاک کردن این سلسله مراتب کعبه را چنان سهل الوصول می کند که تمام مفهوم سلوک و وصال به کعبه را در مراحل زیارت با خدشه جدی مواجه می سازد.

    جدای از ایرادات عملکردی ِ معماری که بر این مجموعه مترتب است در مقیاس شهری نیز معضلات مفصلی را در پی خواهد داشت. اول آنکه چنین استادیوم ورزشی عظیمی به هیچ وجه به لحاظ گونه شناسی نمی تواند آن حس قدسی مکان را در منظر شهری مکه تامین کند. در عین آنکه گردش این پرگار عظیم در وجه شهرسازی، خطوطی دیگر را بیرون از حجم شهری تلقین می کند و به عنوان یک مدل توسعه معابر را با خود همسو می گرداند. نتیجه این امر پاک شدن مکان ها و معابری است که در مکه به لحاظ تاریخی قابل بحث و ارزشمند هستند. در این میان حاکمان سعودی نیز که چشم به سود سالانه 30 میلیارد دلاری گردشگری دوخته اند با تخریب هر آنچه سودی در پی نداشته باشد موافق اند. تخریب خانه محل تولد حضرت رسول (ص) و تخریب خانه حضرت خدیجه (س) از این نمونه های هولناک است. جز آن نیز تمام تاسیسات شهری که در صده های پیشتر بر گرد مسجد الحرام ساخته شده بود مشمول همین ویرانگری شده. از قلعه های محافظ کعبه دوران عثمانی تا دیواره های زمان آل بویه و پیشتر. در حقیقت این فرم دوار تلاشی است برای حذف آنچیزی که از تاریخ و سنت اسلامی به جای مانده. سنتی که وهابیت با عمر قلیل و کوتاه مدتش نقشی در آن نداشته است.

    سوالی که در آخر قابل طرح است آن است که جناب سر نورمن فاستر که از پیشگامان رویکرد پایداری در معماری هستند با چنین پیشنهادی، آیا به وجود پایداری انسانی و رفتاری در طرح دقت داشته اند؟ آیا شکل بی سمت و سوی دایره در اقلیم سخت عربستان تامین کننده نظریات ایشان درباب بهره مندی حداکثری از انرژی های محیطی هست؟ و آیا خانم حدید که بر زیبایی شناسی نامتقارن تاکید دارند و در هر پروژه ای به دنبال وجوهی برای خروج از تقارن هستند، نتوانسته اند این همه ضرورت عدم تقارن شعاعی را در طرح مسجد الحرام پیدا کنند؟ و با توجه به آیات 18 و 108 سوره توبه که شرط ایمان را برای سازندگان مسجد ضروری می داند سپردن طرح مهمترین مسجد جهان به کسانی که حتی مسلمان هم نیستند چه توجیهی دارد؟ آیا با بروز این ناهمخوانی ها، حکمت این آیات برای تصمیم سازان ِ این اشتباه بزرگ روشن خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش ها تاثیری بر روند رو به افزایش فعلی در عربستان ندارد، اما کاش بهانه ای باشد برای آنکه جرات اندیشیدن و نقد به دستخط معماران نامی و کارفرمایان توانگرشان در فضای رسانه ای معماری و شهرسازی امکان و ضرورت خود را آشکار سازد.

    برچسب ها
    پورسعیدخلیلی