مدیران خودروعصر اعتبار

نقش اساسی دکوراسیون داخلی

عصر ساختمان- طراحی داخلی (Interior Design)که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت دردنیا شناخته شده است. بهینه سازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است.

نقش اساسی دکوراسیون داخلی
نسخه قابل چاپ
سه شنبه ۰۵ تير ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۷:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری«عصر ساختمان»، بخش اعظم عمر ما در فضاهای داخلی سپری می شود. این فضاها محیطی را ایجاد می کنندکه پاسخگوی نیازهای اساسی ما نظیر نیاز به سرپناه بوده و بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت می گیرد.
    همچنین آنچه به یک بنا روح می بخشد، فضای داخلی آن است. بنابراین می توان گفت کیفیت فضای داخلی ازیک طرف تأثیر مستقیمی برنحوه انجام فعالیتهای ما درآن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال وشخصیت ما را تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اســاس، هدف طراحی داخلی بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت سازی زندگی در آن است. فضای معماری بدون طراحی داخلی یا اصلاً قابل استفاده نیست ویا در صورت قابل استفاده بودن،کارآیی لازم و بهینه را نخواهد داشت.
    طراحی داخلی زندگی همه آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و تأثیرات آن در زندگی به وضوح قابل مشاهده است. از این رو موضوع طراحی داخلی به هیچ وجه محدود به اقشار مرفه و خانه های اعیانی نیست.طراحی داخلی می تواند برای کل جامعه و طبقات کم درآمد هم مفید باشد.
    اگرقناعت رااصل اساسی امروزجامعه بدانیم و قصد داشته باشیم امکان زندگی راحت رادرفضای 40 یا 60متری آپارتمانهافراهم کنیم، طراحی داخلی یک ضرورت گریزناپذیرخواهد بود. طراحی داخلی می تواند به ما نشان دهدکه دراین فضای کوچک چطور وبا چه وسایلی باید زندگی کنیم.
    از آنجاکه طراحی داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای روحی، روانی انسان قرار دارد، بایستی برای نیل به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای داخلی زیستی اعم از عمومی و خصوصی،در طراحی به دقت مورد توجه قرارگیرد. از این رو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی بادو مقوله سروکار دارد:کاربرد آن فضاواحساس و تأثیری که می خواهد آن فضا براستفاده کننده داشته باشد.
    طراحی داخلی که درحد واسط میان معماری و طراحی قرار می گیرد،به همان میزان که شامل جنبه های کاربردی،ساختاری و فنی میشود، طراحی تجسمی و جنبه های بصری وزیبایی شناسانه را نیز دربر دارد.از این رو طراحی داخلی اغلب در ردیف هنرهای تجسمی به حساب آمده است و برای موفقیت در آن، بایستی تا حد نسبتاً زیادی با عناصر و اصول طراحی تجسمی و مبادی سواد بصری آشنا بود.
    اگرچه طراحی داخلی امروزه به عنوان یک تخصص شناخته می شود ومحدوده بسیار وسیعی را در بر میگیرد، اما از آنجایی که این رشته در ارتباط مستقیم با فضای داخلی خانه و زندگی روزمره می باشد، شناخت الفبای طراحی داخلی و تبیین مبانی آن به زبان ساده برای عموم مردم به قابل فهم کردن آن و برخوردی علمی با این پدیده خواهد انجامید و در نهایت تأثیری عمیق بر کیفیت فضاهای زیستی جامعه ما خواهد داشت.
    از این رو بنا داریم طی یادداشتهایی به مباحث مختلف طراحی داخلی بپردازیم و با بهره گیری از اصول طراحی تجسمی وسواد بصری و نیز با استناد به نمونه های موفق طراحی داخلی خانه در سطح جهان،دانش و آگاهی افراد را در این خصوص افزایش دهیم. در این نوشتارسعی خواهیم کرد با ذکر نکات کلیدی و کاربردی درمورد کیفیت فضاهای داخلی خانه،شما را نسبت به محیط و فضای اطرافتان وعناصرموجود درآن حساس تر کنیم وتواناییهای علمی وکاربردی شما را درزیباسازی محیط خانه و بهبود کیفیت فضاهای آن افزایش دهیم.
    معماری داخلی ، طراحی داخلی و دکوراسیون
    سه عبارت معماری داخلی، طراحی داخلی و دکوراسیون داخلی معمولا به غلط به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. گرچه هر سه بخش های مشترکی با هم دارند و هدف همه ی آنها بهبود کیفیت زندگی از طریق بهبود فضاست ،اما مترادف هم نیستند.
    تخصص معماری داخلی در مقیاس انسانی و در ارتباط با فضاهای عمومی و شخصی است. مباحث تخصصی مرتبط با معماری داخلی مباحثی چون روانشناسی رفتار ، ساختارها و خدمات پشتیبانی ، مواد و مصالح ساختمانی ، رسانه های ارتباطی ، ارگونومی و .. است.
    در طرف مقابل دکوراتورها کسانی هستند که تنها با سطح ظاهری فضا سرو کار دارند. اغلب آنها دوره های تخصصی را گذرانیده و آموزش دیده اند. بسیار واضح است که علیرغم اشتراکات بسیار، این سه رشته مترادف هم نیستند و در حوزه ای کاری متفاوتی فعالیت می کنند.
    جامعه طراحان داخلی آمریکا ، طراح داخلی را چنین تعریف می کند:"متخصصی برای طراحی فضاهای داخلی با عملکرد و کارایی بالا که تخصص خود را از طریق آموزش های رسمی کسب کرده است."
    مهمترین بخش حرفه ی یک طراح داخلی ، داشتن هنر و علم درک رفتار مردم به منظور ایجاد فضاهای کاربردی خلاقانه درون ساختارهایی ست که معماران داخلی طراحی کرده اند.
    معماری داخلی
    معماری داخلی نقش عمده ای درکیفیت فضای ساختمان ایفا می کند. نحوه چیدمان وتقسیم بندی فضا، جنس ورنگ پوشش سطوح (کف،سقف و دیوارها )،نور پردازی،مبلـمان ومجموعه عوامل موثر دیگرتعیین کننده زیبایی وکارآمدی فضاهای داخلی هستند.امروزه تاثیرمعماری داخلی بر آرامش( مجموعه هنجارهای عصبی)،راندمان(در فضاهای اداری)،اثر بخشی( در فضاهای تجاری)بسیاربدیهی ولازم به نظر می رسد.از سوی دیگر معماری داخلی به لحاظ معیارهای روانشناسی اهمیت بسیاری دارد. میزان امنیت، صمیمیت، شور و هیجان و آرامش موجود در یک فضا را می توان با راهکارهای مناسب تشدید یا تضعیف کرد. باید دانست که هر کدام از انسان ها دارای تعلقات ذهنی و روحی خاصی هستندکه پاسخگویی به نیازهای آنها در معماری داخلی در اولویت قرار می گیرد.
    طراحی داخلی
    در حقیقت طراحی داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفه ها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمی گیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار بگیرند.
    اصول اساسی در طراحی داخلی
    نور: عنصری که توان دیدن را به فرد می دهد
    فرم:توده ی فیزیکی یک شی است که سه بعدی بوده و وزن دارد
    فضا: همان محدوده ی دردسترس کاربر است
    بافت:مشخصه ای از یک شی،که با لمس کردن یا دیدن به چشم می آید
    شکل:خط بیرونی یک شی را تشکیل می دهد
    رنگ: همان خاصیت بصری فرم است
      حجم:عنصر مهم طراحی داخلی است که بصورت اجسام توپر  تو خالی نمایان گشته است
    فرم
    اصطلاح فرم در طول تاریخ متناسب با نوع نگرش فیلسوفان ، به طرق گوناگون تعریف شده است.در فرهنگ کتابخانه ای،فرم در یک اصطلاح دارای مفهوم نمای یک چیز و به معنی آنچه که چیزی را بدان تشخیص می دهیم،می باشد.
    فرم یک واژه باز( ازنظرگستره معنایی)کلی،نسبی ودارای مراتب است.لذا برای درک دقیق مفهوم آن ونیزمنظورازبکار بردن آن باید موارد متعددی را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص بکارگیری این واژه کلیدی در درک آن دچار خطا و ابهام نشویم.
    اول: فرم در مقوله هنر متضمن زیبایی محسوس و قابل درک ساختار اثر هنری نیز می باشد.
    دوم: یکی از مراتب فرم در هنر نوع و گونه آثار است. هر مقوله از هنر یا هر نوع هنر خود دارای فرمی خاص است مانند فرم ادبی، موسیقیایی، تجسمی و غیره. فرم در ابتدا مرتبه کلی یا گونه اصلی یک اثر هنری را مشخص می کند و در مرحله بعد بر نوع یا گونه ای که اثر هنری در آن مقوله خاص بدان اختصاص دارد، دلالت می کند که این مرتبه با میزان دقت در جزئیات و عناصر تشکیل دهنده ساختاری و درک شباهت ها و دسته بندی آنها در الگوهای قابل تکرار فرمی، قابلیت بسط دارد.
    سوم: به طور کلی فرم بر تمامیت به فعلیت رسیده کار هنری دلالت دارد: لذا فرم تجلی وحدت کامل عوامل تشکیل دهنده اثر هنری می باشد که شامل: موضوع ، محتوا، ماده و فرم است. علاوه بر این فرم به طور خاص بر روابط درونی و ساختار زیبایی شناختی حسی –ادراکی کلیت اثر هنری ( یا فرم آن به طور عام )دلالت دارد.
    چهارم:فرم اگر چه شکل را نیز در برمی گیرد ولی محدود به آن نیست.فرم یک مفهوم کلی است در صورتی که شکل جزئی بوده و بواسطه برخورد خطوط خارجی یک شی یا اجزای آن با محیط پیرامون تشخیص داده می شود. رنگ نیز جدای از فرم نیست و این دو عامل یعنی شکل و رنگ خود در واقع بخشی از فرم می باشند.
    پنجم: مرتبه مهم فرم یک اثر هنری ، کیفیت ویژه ترکیب بندی یا کمپوزسیون عناصر تشکیل دهنده آن است. این مرتبه به لحاظ بررسی زیبائی شناختی ساختار آثار هنری دارای اهمیت ویژه ای است.
    شکل عبارت است از کلیت قابل رؤیت، محاط در حدود، کم و بیش مرکب از اجزاء و دارای وحدت کلی در تظاهر یک شیئی. در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد.
    تعادل نیز می تواند وابسته به نوع شکل باشد: فرم های ساده بخصوص فرم های متقارن متعادل تر از دیگران هستند. بدون توجه به جنس، بعضی از فرم ها را که مداوم و قوس دار باشند (نرم) و بقیه را که گوشه دار و شکسته هستند (سخت) احساس می کنیم.
    در حالت کلی فرم مفهومی است ذهنی و برای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی هست که بتواند آن فرم را نشان دهد.
    فضا چیزی است سه بعدی و طبیعتاً شکل آن نیز سه بعدی است. عناصر تعیین کننده آنها خطوط هستند. فرم با قاعده یا هندسی در دوره های مختلف گاه کمتر و گاه بیشتر نقش غالب را داشته است.
    نور
    وابستگی بشر به نور و روشنایی انکار ناپذیر است.تاثیر نور بر ما و سلامت ما بیش از پیش آشکار گشته است حتی کسب و کارهای متوسط و کوچک هم به این نکته واقفند که نور پردازی مناسب در محیط کار بر سلامت افراد تاثیر انکار ناپذیری دارد و آنهم به دلیل افزایش نوآوریهایی در زمینه مفاهیم نورپردازی است .این تاثیر تنها به میزان نور بستگی ندارد بلکه نوع نور محیط نیز از جمله مواردی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال نورهای سفید و آبی هر چند به میزان کافی در محیط پراکنده شوند ولی حس ناامیدی و افسردگی را در شخص القا می کنند. در واقع با نورپردازی یک محیط می توان عامل ایجاد احساسات گوناگونی همچون آرامش، شعف، شادی، افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت و احساسات دیگری مانند اینها باشد.
    نور ابزاری کارآمد است که به وسیله آن به بسیاری از اهداف مورد نظرمان می توانیم دست یابیم. به این صورت که با یک و یا ترکیبی از چند نوع نورپردازی مصنوعی هدفمند می توان قسمت هایی ازیک شی ء رابرجسته ودیگرنقاط آن را فرو رفته جلوه داد. با این هدف ازاین گونه نورپردازی در به نمایش گذاردن اشیای تزئینی و صنایع دستی زینتی مانند مجسمه ها و ظروف و لوازمی مانند اینها می توان استفاده کرد.
    تاثیرات ناشی از نور در معماری داخلی یک فضا:
    همان طور که نور در تغییر ساختار ظاهری اشیا به لحاظ دیداری موثر است در تغییر شرایط ظاهری یک محیط و ویژگی های معماری آن نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد که به پاره ای از آنها در ذیل اشاره می کنیم:
    الف- تغییر وسعت محیط: شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا کوچک تر نمایش دهید. برای این منظور کافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و کنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مرکز شده و بزرگتر جلوه می کند. حال آنکه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یک اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن کردن منطقه ای کوچک در محدوده مبلمان بسنده کنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضا کوچکتر از آنچه هست به نظر می آید.
    رنگ
    رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است.طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد.دیگرمحدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوندوشاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد.انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛اما شاید یافتن رنگهای متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تربه نظر برسد.استفاده از چرخه رنگ،روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند.هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوندوهمچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند.استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرارگرفته وبه اصطلاح همسایه هستندترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند.استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید.
    رنگ های آکسان:رنگهای تندودرخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند،مانند رنگ صورتی تند چند کوسن ویک جفت شمع دریک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
    رنگ زمینه:رنگ زمینه رنگی است که دربزرگ ترین سطوح وبه بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرارگرفته است مانندرنگ دیوارهای یک اتاق.رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایررنگهای بکار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
    رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارندچنانکه حتی پس از بستن چشم ها این تاثیرتا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
    رنگ های سرد: این رنگهاحاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند،به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی وسرمارادر شما ایجاد می کننددرحالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما رادر بیننده القا می کنندو ویژگی دیگری خواهند داشت.
    رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ دربرابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند.به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.

    رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که دربزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ،نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
    یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای ازرنگ ها می

    شود که به نوعی بایکدیگرمرتبط هستندبرای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که ازیک سو با آبی سبزها شروع می شود وازسوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تاپرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
    رنگ های گرم: این رنگها محتوی مقدارقابل ملاحظه ای قرمز هستند.حتی برخی ازآبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
    رنگ های هم پرده: اینها رنگهایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ،این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.

     

    برچسب ها
    پورسعیدخلیلی
    پربازدیدترین های ۲ روز گذشته
      پربازدیدترین های هفته
        رویداد ها در یک نگاه
        • ساختمان فردا ۴
        • ساختمان فردا ۳
        • ساختمان فردا ۲
        • نشریه ساختمان فردا ۱
        • شماره ۱۷ و ۱۸
        • ۰
        • ۰
        • هفته نامه
        • ۰
        آخرین بروزرسانی ۳ ماه پیش
        آرشیو