عصر ساختمان- حسین درودیان*: بیش از هفتاد سال از نخستین تلاشها برای برنامهریزی فعالیتهای عمرانی کشور میگذرد و قریب به پنج دهه است که نظام برنامهریزی و نظام بودجه همراه شدهاند؛ تقریبا از همین زمان است که برنامههای کلان و چشماندازهای ٢۰ ساله تدوین شدهاند تا با تدوین برنامههای میانمدت و کوتاهمدت بر مبنای آنها در بازههای زمانی مشخص، نسبت به تعریف، تبیین، طراحی و اجرای فعالیتهای مورد نظر اقدام شود.
به گزارش پایگاه خبری «عصرساختمان»به نقل از پایگاه خبری وزارت راه وشهرسازی؛ بر اساس قانون نوسازی و عمران شهری، شهرداریها ملزم به تهیه برنامههای میان مدت و سالانه برگرفته از طرح جامعند. صرفنظر از چگونگی اجرا یا عدم اجرای طرح جامع تهیهشده قبل از انقلاب اسلامی و دوران فترت اداره نهاد شهر که در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب بدون برنامه جامع انجام میگرفت؛ نخستین اقدام برای تدوین طرحهای ٥ ساله توسعه شهری تهران در سال ٧٤ آغاز شد، طرحی که پس از ارایه به شورای اول تصویب نشد. دوره دوم برنامه توسعه تهران با عنوان «طرح راهبردی شهر تهران» در زمان فعالیت شورای دوم و با تکیه بر نیازهای احصاشده از سوی مدیران درونسازمانی و بر اساس اولویتهای واحدهای اجرایی تنظیم شد، اما اینبار به دلیل تغییرات گسترده در سپهر سیاسی کشور، تغییر شهردار و حضور نداشتن حامیان و پشتیبانان آن در مدیریت شهری، این طرح نیر نتوانست در شورای اسلامی شهر تهران به تصویب برسد. در تمام این دورهها شهر تهران بدون داشتن طرح جامع یا حداقل طرح ٥ ساله و با سلیقه شهردار و مدیران شهری مدیریت شد.
نخستین دوره طرحهای جامع شهری، با تکیه بر نظام برنامهریزی شهری انگلستان و طرحهای استراتژیک با اتکا به نظام شهرسازی امریکا و انگلستان، در سال ٨٥ برای ترسیم چشمانداز تهران ١٤۰٥ و تحت عنوان « طرح راهبردی- ساختاری شهرداری تهران» تهیه شد. این طرح مورد تصویب شورای اسلامی شهر تهران و شورای عالی شهرسازی قرارگرفت. حسب تکلیف قانون، شهرداری تهران باید بر اساس طرح جامع، برنامه عملیاتی میانمدت ٥ ساله را تنظیم و اجرایی میکرد؛ هرچند این برنامه با دو سال تاخیر در سال ٨٨ شروع شد، اما صرف نظر از این تاخیر، نهتنها در این برنامه و- به تبع آن در برنامههای سالانه - شاخصهای کمی قابل اندازهگیری تعریف نشده، بلکه نظارت واقعی و دایمی نیز بر اجرای فعالیتها وجود نداشته است. برنامه ٥ ساله دوم «طرح راهبردی ساختاری شهر تهران» هماکنون در حال اجراست.
سوابق و رویکردهای مجموعه مدیریت شهری فعلی از یک سو و عدم وجود آمار و اطلاعات دقیق و شفاف و بهروز از تمامی داشتههای شهر و شهرداری از سوی دیگر، دلالت بر مهجور ماندن برنامه در نظام مدیریت شهری و عجز آن از سازماندهی اداره تهران و عدم توفیق در تحقق چشماندازهای کلان و هدفگذاریهای بلندمدت دارد. در واکاوی چرایی این عدم توفیق، نکات قابل تامل بسیار است:
- مجموعه مدیریت شهری به نظام برنامهریزی باور نداشته و شیوه دستورهای سلسلهمراتبی را به برنامههای مصوب، با ذکر ویژگیها و شاخصهای کمی و کیفی و بودجه متناسب مورد نیاز، ترجیح میدهد.
- نظام جامع اطلاعاتی پویایی برای گزارش وضع موجود شهر در مقاطع زمانی وجود ندارد.
- نظام اجرایی، برنامهریزی و مدیریت استراتژیک برای تحقق طرح متناسب نیست.
- عدم قطعیت در تخصیص میزان بودجه سالانه به طرحها و عدم تبعیت مدیران اجرایی از اولویتهای برنامه و هزینهکردهای به اختیار، باعث آشفتگی در اولویتبندی و اجرای طرحهای مصوب میشود. مجموعه مدیریتی جدید به عنوان سکاندار این کشتی توفان زده، باید دارای برنامه و آمادگی برای اجرای آن باشد تا بتواند در تفکر حاکم بر ارکان مدیریت شهری، کارگزاران، ذینفعان و همچنین شیوههای اداره شهر دگرگونی اساسی ایجاد کند؛ چرا که بهیقین چنین تحولی با کارشکنی و مقاومت صاحبان ثروت و قدرتی مواجه خواهدشد که منافعشان در یک فضای آشفته در مدیریت شهری تامین میشود. از سوی دیگر عوامل اجرایی درونسازمانی نیزکه با فعالیت در بستری بدون برنامه، دستوری و فاقد ساختار اجرایی منسجم مأنوساند، با بهمخاطره افتادن اختیاراتشان در برابر تغییرات مقاومت نشان خواهند داد. با فقدان برنامهای منسجم برای عبور از این بحران برنامه، تلاطم امواج تمام ارکان این کشتی توفانزده را از هم خواهد پاشید.