نگران تبدیل خانه‌های قدیمی به کافه نباشیم

عصر ساختمان- کوچه‌های تنگ و باریک عودلاجان، دیوارهای کاهگلی سنگلج، پنجره‌های ارسی‌دار خانه‌های قاجاری؛ اینها تنها خاطره‌ای از تهران قدیم نیستند، بلکه بخشی از هویت فراموش‌شده این شهر هستند. اما چرا هر روز بیشتر از دیروز، این محله‌ها توسط ساکنانشان ترک می‌شوند؟ محمود گلابچی، معمار و بنیان‌گذار دانشگاه معماری پارس درباره راه‌حل این امر، «باززنده‌سازی» را جای «تخریب» پیشنهاد می‌دهد.

سه شنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۰:۰۰

نگران تبدیل خانه‌های قدیمی به کافه نباشیم

به گزارش پایگاه خبری «عصرساختمان» به نقل از ایسنا، تهرانِ امروز میان دوراهیِ تخریب یا احیا گیر کرده است. از یک سو، بافت‌های تاریخی ارزشمندش روزبه‌روز خالی از سکنه می‌شوند و از سوی دیگر، برج‌های بی‌هویت جای خانه‌های قدیمی را می‌گیرند. محمود گلابچی، معمار پیشکسوت و بنیانگذار دانشگاه معماری پارس، در گفت‌وگویی تفصیلی  راه‌حل‌های عملی برای نجات حافظه تاریخی پایتخت ارائه می‌دهد؛ از تغییر کاربری هوشمندانه بناهای قدیمی تا لزوم مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌های شهری.

در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

اگر قرار بر مرمت بافت قدیمی یک محله در تهران باشد، چگونه می‌توان این کار را انجام داد که ساکنان آن محله از آنجا متفرق نشوند، قیمت ملک در آنجا چندین برابر نشود و هویت آن ناحیه نیز حفظ شود؟

محمود گلابچی: زنده‌سازی بافت‌های تاریخی یا بافت‌های باارزش در شهرها، از چالش‌های امروز ایران و بسیاری از کشورهای جهان است. در بسیاری از کشورها از جمله ایران، بافت‌هایی وجود دارد که به دلیل قدمت ساختمان، طولانی بودن زمان ساخت و نحوه بهره‌برداری از ساختمان، مورد اقبال جامعه نیستند و کم کم خالی از سَکنه می‌شوند. این درحالی است که این بافت‌ها دارای ارزش‌های معماری و شهرسازی هستند و نیازمند حفاظت‌اند.

در دنیای امروز، به این امر Regeneration (باززنده‌سازی) و Rehabilitation (نوسازی) گفته می‌شود؛ یعنی تعریف کاربری جدید برای بناها به گونه‌ای که برای نسل جدید جذاب باشد. در این مسیر نهادهای حکومتی و سازمان‌های مربوطه باید امکاناتی ایجاد کنند تا مردم بتوانند از خدمات این بافت‌ها استفاده کنند و در عین حال برای آنها یک فضای مطلوب ایجاد شود.

ـ منظور شما از مطلوب‌سازی این بافت‌ها چیست؟

بعضا در این بافت‌های تاریخی، خدماتی که مورد نیاز جامعه هست ارائه نمی‌شود و افراد به ناچار از آن مکان به بافت‌هایی که خدمات بهتری دریافت خواهند کرد، مهاجرت می‌کنند. یکی از این موارد به ناتوانی ارائه خدمات در این بافت‌ها مربوط است، به‌گونه‌ای که حتی حضور ماشین‌های آتش‌نشانی یا اورژانس در کوچه‌های باریک با چالش مواجه است.

یکی دیگر از دلایل، ایجاد فضا برای بروز و ظهور چالش‌های اجتماعی است.

برای این مسائل باید چاره‌اندیشی کرد که یکی از راه‌ها حمایت از این بافت‌ها توسط نهادهای حاکمیتی است. درحقیقت باید تلاش شود تا خدماتی را به نحو مطلوب در اختیار جامعه قرار داد و برای بهسازی این بافت‌ها تلاش کرد. ساکنان، معمولا بهسازی بافت‌ها را انجام نمی‌دهند اما شهرداری‌ها و نهادهای اجرایی می‌توانند شرایط سکونت در این مناطق را بهبود بخشند.

همچنین یکی دیگر از اقداماتی که می‌توان انجام داد، زنده نگه داشتن این بافت‌ها با فعالیت‌هایی است که می‌توان در آنجا ایجاد کرد. امام‌زاده یحی را به عنوان یک مثال در نظر بگیرید؛ در آنجا ساختمان‌های قدیمی وجود دارد که می‌توان آنها را به یک آموزشگاه، دانشکده و یا فضایی تبدیل کرد که انسان‌ها در آن رفت و آمد دارند. این رفت و آمد باعث می‌شود که آن بافت ساکن و راکدی که برای ساکنان چندان مطلوب نیست تغییر کند.

بنابراین با برنامه‌ریزی برای بازسازی این مناطق، می‌توانیم خدمات‌رسانی کافی برای سکونت مردم ایجاد کنیم. همچنین می‌توان شرایط امنیتی، ایمنی، حضور زنده انسان‌ها و حمایت از خانواده‌ها را فراهم کرد. خیلی وقت‌ها خانواده‌هایی در این مناطق ساکن هستند که توان مالی بهسازی خانه خود را ندارند، حال با وام دادن به مردم می‌توان این امکان را فراهم کرد که بتوانند آن فضا را دوباره احیا و در آن زندگی کنند.

ـ لزوم این کار در چیست؟

ما نیاز داریم نوستالژی و حافظه تاریخی شهر را حفظ کنیم. حال بخشی از وظایف نهادهای حاکمیتی این است که این امکان را از طریق اقداماتی که اشاره کردم برای جامعه حفظ کنند تا این بافت‌ها همچنان زنده و در حال استفاده باقی بمانند.

ـ این اقدامات تا چه حد در شهر تهران صورت گرفته است؟

برای ایجاد ساختارهای لازم، یک معاونت برای این کار به نام شرکت بازآفرینی شهر در وزارت راه و شهرسازی ایجاد شده است. همچنین در شهرداری تهران یا در سایر نهادها، بخش‌هایی به وجود آمده که بتوانند از بافت‌های باارزش تاریخی حفاظت کنند.

در منطقه 11 یا 12 تهران بافت‌های تاریخی بسیار داریم. باید یک مرکز برای تهران تعریف کنیم که نماد تاریخ و گذشته معماری شهر ما باشد. در سال‌های اخیر باتوجه به جداره‌سازی‌ها و پیاده‌راه‌هایی که ساخته شد، تلاش‌هایی در این زمینه صورت گرفت. با این حال وسعت شهر تهران، فضاهای تاریخی و بافت‌های باارزش آن بیش از کاریست که تا به حال در این زمینه صورت گرفته است؛ به همین دلیل برای این کار باید بودجه کافی در نظر گرفت، برنامه‌ریزی لازم و حمایت‌هایی مانند ارائه تسهیلات بانکی یا دادن پروانه بهسازی بدون اخذ عوارض انجام داد.

ـ امروزه در تهران خانه‌های قدیمی بسیاری را می‌بینیم که تغییر کاربری داده و به کافه تبدیل شده‌اند و بدین ترتیب بنا به یک مکان زنده تبدیل شده است، اما نباید فراموش کنیم که آنقدر این عمل نسبت به خانه‌های قدیمی تهران تکرار شده که می‌توان گفت اشباع شده است. نظر خود شما درباره این امر چیست؟

مادامی که هویت و اصالت بنا را حفظ کنیم ولی کاربری آن را برای نیازهای جامعه تغییر دهیم، مشکلی به وجود نمی‌آید. درست است که در مواردی افراط شده است ولی نمونه‌های موفق این امر را در تهران یا شهرهای دیگر مانند کرمان، کاشان و یزد داریم که با تغییر کاربری یک خانه، فضایی اقامتی یا رفاهی ایجاد شده است.

حال اگر بیش از حد لازم کافه ایجاد شود، خود به خود نمی‌تواند گردش مالی داشته باشد و تعطیل خواهد شد، پس جای نگرانی نیست. اما اینکه برایمان سوال باشد که آیا می‌توان اجازه داد تا از ساختمان‌ها برای یک عملکرد جدید استفاده شود، در پاسخ باید گفت که این امر اقدامی رایج در دنیا است.

ـ آیا می‌توان نمونه‌های مشابهی در دنیا مثال زد؟

قسمتی از شهر تورنتو که به بندر نزدیک بود و اتفاقا به ساختمان‌های نزدیک خطوط راه‌آهن تهران که فضای مناسب و مطلوبی ندارد شباهت داشت، کارخانه‌های سابق چرم‌سازی و تولید انواع نوشیدنی وجود داشت. حال شهر تورنتو در راستای بازسازی این بناها با حفظ هویتشان، آنها را به گالری هنری، سالن عروسی و گردهمایی‌ تبدیل کرد و اینگونه توانست زنده‌سازی فضای شهری را به خوبی انجام دهد.

در این زمینه نمونه غیرموفق هم داریم؛ همانند ایجاد بیش از حد کافه در یک منطقه. البته فراموش نشود که اگر از بناهای تاریخی در راستای نیاز جامعه استفاده کنیم، بسیار مطلوب است. در مناطقی مانند عودلاجان، سنگلج و منطقه 12، ساختمان‌های تاریخی داریم که می‌توان آنها را تغییر کاربری داد و به گالری هنری، موزه و ... تبدیل کرد که مردم در آنجا حضور پیدا کنند و بافت این مناطق زنده و پویا باقی بماند و اینگونه بتوان از رشد چالش‌های اجتماعی که ممکن است در یک بافت ساکن و راکد به وجود بیاید، جلوگیری کرد.

ـ‌ در دهه 80 سعی بر این بود که مردم به نوسازی محل زندگی خود ترغیب شوند؛ به گونه‌ای که آن خانه کاملا تخریب شود و عقب‌گرد داشته باشد؛ چراکه بیشتر این محله‌ها به علت باریک بودن کوچه‌ها امکان دسترسی به امکانات آمبولانس یا آتش‌نشانی را نداشتند و یا اینکه بافت قدیمی خانه هر لحظه ممکن بود روی ساکنانش تخریب شود. حال تخریب این خانه‌ها و ساختن آپارتمان جای آنها به بهانه ایمن‌سازی چقدر درست بود؟

نقاط دیگری در شهر برای ساختن آپارتمان ایمن وجود دارد؛ به همین دلیل نیازی نیست که به بافت باارزش تاریخی آسیب برسانیم. امروزه راه‌هایی برای بهسازی لرزه‌ای و مقاوم‌سازی ساختمان‌های قدیمی در برابر اتفاقاتی مانند زلزله وجود دارد و تنها راه‌حل موجود تخریب آنها و ساختن برج به‌جایشان نیست.

همچنین ساختن ساختمان‌هایی که با آن بافت، هماهنگی و همگونی ندارند، خط آسمان، سیمای شهر و فضای شهر را تغییر می‌دهند. در شهرهای تاریخی جهان مانند رم یا بارسلونا، ساخت و سازهای جدید، در نقاط جدیدی از شهر صورت می‌گیرند، ولی فضای تاریخی شهر با پیروی از سنت‌های قدیمی (conservative) حفظ می‌شود. امروزه اگر به خیابان آکسفورد در لندن بروید، هیچ بنایی به سبک معماری‌ هایتک یا معماری مدرن وجود ندارد و تمام ساختمان‌ها از سبک معماری کلاسیک خیابان آکسفورد پیروی کرده‌اند. حال اگر اجازه دهند که در این خیابان هم ساختمان‌های قدیمی خراب شوند و جای آنها برج ساخته شود، هیچگاه سیمای زیبای شهر حفظ نخواهد شد.

در عین حال در شهرهای لندن، پاریس، رم، بارسلون و وین مناطقی برای ساخت و سازهای مدرن وجود دارد؛ مثلا در شهر پاریس محله دیفُانس و در شهر رم محله فورو ایتالیکو برای ساخت و ساز برج‌ها و بناهای مدرن در نظر گرفته شده است که بدین صورت صدمه‌ای به بافت باارزش تاریخی وارد نشود. حال اینکه در بافت‌های تاریخی به دلیل غیرمقاوم بودن بناها، آنها را تخریب کنیم و جای آنها آپارتمان بسازیم، برخلاف حفظ هویت و ارزش‌های تاریخی است. این امر حتی موجب از بین بردن حس نوستالژیک و خاطره جمعی می شود که بخشی از حقوق جامعه است. درصورتی که باید به حقوق جامعه احترام بگذاریم و فضای تاریخی را برای شهر ضمن حفظ سلامت و ایمن‌سازی کافی، نگه داریم.

ـ در شرایط کنونی با توجه به اینکه شاید بسیاری از ساخت و سازها اصولی نبوده باشند، چه می‌توان کرد که ایران نیز در مسیر درست شهرسازی حرکت کند؟

باید بافت‌های تاریخی کشور را زنده نگه داریم. زمانی در شهرهای اروپایی مشخص شد که شهرها در روزهای شنبه و یکشنبه ساکن، راکد و حتی غیرقابل تحمل هستند؛ به همین دلیل دولت‌ها فروشگاه‌های زنجیره‌ای را مجبور کردند که شنبه و یکشنبه فعال باشند تا حضور انسان‌ها باعث زنده و پویا ماندن جامعه شود. در آن زمان حتی از فروشگاه‌هایی که ساعت پنج بعد از ظهر هم تعطیل می‌شدند خواسته شد تا بامداد فعال باشند.

نهادهای نظارتی و حاکمیتی می‌توانند با انجام چنین اقداماتی بافت‌های تاریخی‌ را حفظ کنند. طبیعتا ایجاد عملکردهای مناسب، خدمات لازم و ایمنی کافی برای این فضاها، بخشی از اقداماتی است که باید انجام شود تا بتوان فضاهای باارزش تاریخی را برای سکونت انسان‌ها حفظ کرد. اگر در این راستا اقدامی نشود؛ به علت حضور نداشتن مردم در بخش‌هایی از تهران، این نقاط محل تجمع اقشاری از جامعه می‌شوند که چالش‌های اجتماعی مختلف دارند و اینگونه محیط را برای ساکنان آنجا ناامن می‌کنند.

برای مقابله با این اتفاق باید با ایجاد امکانات و خدمات‌رسانی مانع خالی شدن محله از سکنه شد تا آن بافت همچنان یک فضای قابل استفاده و قابل سکونت باقی بماند. در این راستا تجربه‌های خوبی در کشور شده است؛ به‌گونه‌ای که برخی از بخش‌های فرسوده شهر که دارای ارزش‌ تاریخی بودند با روش‌های ایجاد مرکز محله، خدمات بهداشتی و خدمات اجتماعی مردم احساس کردند که می‌توانند در آنجا به زندگی خود ادامه دهند؛ البته در این مسیر سیاست‌های تشویقی نیز لازم است؛ چون این بافت‌ها معمولاً نیازمند بهسازی و نوسازی هستند. حال باید در این زمینه به جامعه کمک کرد و امکاناتی ایجاد کرد که افراد بتوانند از عهده هزینه‌ها بربیاند و در بافت تاریخی شهر به زندگی خود ادامه دهند.

ـ چگونه می‌توان مردم را در اینکه بتوانند برای سیمای شهر خود تصمیم بگیرند، دخیل کرد؟

مردم در جامعه ما نقشی در تصمیم‌گیری‌های مربوط به شهر ندارند. گرچه که در بسیاری از موارد می‌توانیم اجازه دهیم مردم درباره محله‌ خود و بناهای آنجا نظر دهند. درحقیقت شهرداری‌ها می‌توانند برای گفت‌وگو با مردم درباره دیدگاهشان نسبت به سیما و توسعه شهری و مشکلات خود در محل زندگی‌شان، فضاهای جمعی (public space) ایجاد کنند. بدین ترتیب راه‌حل‌های واقعی برای مسائل مختلف اتخاذ می‌شود و مردم می‌توانند در سرنوشت خود در شهر مشارکت کنند.

شهر، بخشی از حقوق اجتماعی انسان‌هاست؛ درست است که ساختمان‌ها برای و توسط افراد محدود و مشخصی ساخته می‌شوند، اما سیمایی که هر ساختمان در شهر ایجاد می‌کند، حقوق انسان‌هایی است که در آن شهر حضور دارند و از آن فضا عبور می‌کنند. بنابراین اگر این امر را بپذیریم، باید اجازه دهیم مردم هم نظر دهند و مشارکت داشته باشند. البته که غیر از مشارکت مردم، به اقداماتی نیاز است و بدون آن اقدامات اگر صرفا نظر مردم را بشنویم، مشکل ترک بافت‌های فرسوده شهری حل نخواهد شد.

یکی دیگر از نکات حائز اهمیت این است که مردم در این محله‌ها خاطره دارند و می‌خواهند که آن فضا را حفظ کنند؛ به همین دلیل اگر مردم بافت‌های فرسوده را ترک می‌کردند، به خاطر تمایل آنها نیست بلکه به علت الزامات و اجباری است که احساس می‌کنند.

در این راستا می‌توان گروهی شبیه به هیات منصفه دادگاه‌ها در هر منطقه تشکیل داد. این گروه‌ها از آحاد جامعه هستند و درباره تغییرات محله خود نظر و رأی می‌دهند. تغییرات شهری جزو اموری است که باید در جامعه به آن بپردازیم؛ به صورتی که به مردم امکان گفتگو دهیم، از آنها نظرخواهی کنیم، به نظرات و پیشنهادات آنها توجه و عمل کنیم.

ـ باتوجه به نکاتی که به آنها اشاره کردید، آیا می‌توان این قضاوت را داشت که در جامعه شهری ایران، مردم نقش چندانی در تغییرات شهری خود ندارند؟

بله. باید ساز و کارهایی را پیش‌بینی کرد که به واسطه آن نقش مردم را در مسائل شهری افزایش دهیم. شهرداری‌ها در حال حاضر روزهایی را برای ملاقت شهردارها با مردم تعیین می‌کنند ولی این دیدارها معمولا برای گرفتن مجوزهای ساختمان‌سازی یا شکایت درباره فضای شهری است. درحقیقت فضایی برای گفت‌وگو، اظهارنظر و مطالبه خواسته‌ها وجود ندارد.

این امر در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته اگر قرار است که یک پروژه در نقطه‌ای از شهر اجرا شود، از مردم هم نظرخواهی می‌شود. تکرار این امر در ایران به خصوص در رابطه با بافت‌های باارزش باعث می‌شود که مردم نسبت به آن فضا، مکان و خاطره‌های خود از آنجا، احساس تعلق داشته باشند و اینگونه می‌توان آن بافت را زنده و پویا نگه داشت.

ـ آیا برای مشارکت دادن مردم در این امور، لازم نیست که پیش از هر کاری فرهنگ‌سازی شود تا ابتدا شهروندان نسبت به این حقوق خود آگاه شوند که بعدا بتوانند درباره این مسائل اظهار نظر کنند؟ همچنین اینگونه نشود که صرفا قشر خاصی از جامعه در این امور مشارکت داشته باشند؟

کاملاً درست است. ما به یک بسترسازی فرهنگی در این زمینه نیاز داریم؛ فرهنگ‌سازی برای آشنا شدن مردم با حقوق شهری خود. این حقوق صرفا مطالبه تراکم و طبقه اضافی نیست، بلکه باید بدانند که حق نظر دادن درباره شهر خود را دارند. برای فرهنگ‌سازی در این زمینه به زمان نیاز داریم. اگر از همین امروز هم این فرآیند را شروع کنیم می‌توانیم امیدوار باشیم تا 10 سال آینده مردم به‌درستی و با دقت در این نظرخواهی‌ها حضور پیدا کنند. اینگونه می‌توان با توافق و تمایل شهروندان کاری را در بافت‌های تاریخی انجام داد که همچنان فضایی مطلوب و جذاب برای مردم تلقی شود.

ـ چرا شهرداری‌ها به راحتی مجوز تخریب یک بافت قدیمی و یا ساخت یک ساختمان 10 طبقه در کنار یک ساختمان یک طبقه را صادر می‌کنند؟

در هر شهر کشور، یک طرح جامع و یک طرح تفصیلی داریم. شورای عالی معماری و شهرسازی نهاد مسئولی است که نقش آن تهیه طرح‌های جامعه و تفصیلی و ابلاغ آن به دستگاه‌های اجرایی است، همچنین شهرداری‌ها نهاد اجرایی هستند.

طبیعتاً این دقت و مراقبت را نهادهای نظارتی باید انجام دهند که تصمیمات برخلاف آنچه که در طراحی جامع و تفصیلی شهرهاست، انجام نشود. هر زمان که ما از چهارچوب‌ها عدول کنیم، یک نما و فضا و سیمای ناهمگون برای شهر، محله و خیابان رقم می‌خورد. طرح تفصیلی را یک مهندس مشاور با صلاحیت‌های لازم بررسی کرده و در چندین شورا به تصویب رسیده است؛ به همین دلیل کاملا باید به آن پایبند بمانیم. حال هرچه که به ضوابط و چهارچوب‌هایی که در طرح تفصیلی تصویب شده است پایبند باشیم، دیگر شاهد آشفتگی امروز نخواهیم بود.

شهرهای دنیا که امروز به علت نوع شهرسازی مورد تقدیر هستند، کاملا چهارچوب‌ها را رعایت می‌کنند و به هیچ وجه از آنها تخطی نمی‌کنند. حال زمانی که این اتفاق در شهرهای ما رخ دهد، دیگر شاهد ساخت یک ساختمان 10 طبقه در کنار یک خانه یک طبقه نخواهیم بود.

ـ آیا طرح تفصیلی در سال‌های اخیر باتوجه به شرایط روز جامعه اصلاح شده است؟

شهرهای کشور طی دهه‌های متمادی طرح جامع و طرح تفصیلی داشته‌اند و باتوجه به الزامات قوانین شهرسازی کشور، شورای عالی شهرسازی و معماری باید بخواهد که طرح جامعه شهرها حداقل هر پنج سال یک بار بازنگری شوند. حال ممکن است در بعضی موارد بازنگری انجام نشده باشد اما تا جایی که در جریان تلاش نهادهای مسئول هستم، می‌دانم که سعی شده است تا شهرها بتوانند طرح‌های جامع و تفصیلی خود را به‌روز کنند.

مشکل ما در آن بخش نیست، بلکه در اجرا نکردن ضوابطی است که در گذشته تصویب شده است و اگر امروز بازنگری هم نشده باشد اما همان هم اجرا نمی‌شود. امروزه در بسیاری از شهرهای ایران، تراکم‌ها و کاربری‌ها تعیین شده است و تا زمانی که طرح جامع جدیدی ارائه نشود، دستگاه‌های اجرایی باید به آن ضوابط پایبند باشند.

ـ آیا موافق هستید بناهایی که امروزه با پایبندی به معماری ایرانی ساخته می‌شوند، به هم شبیه هستند؟

با رعایت اصول و چهارچوب‌هایی در طراحی معماری بناها، می‌توانیم اجازه نوآوری و خلاقیت را بدهیم؛ مادامی که خلاقیت و نوآوری «هویت، اصالت و ارزش‌های معماری» ما را دچار خدشه نکند.

دوره‌ای در شهر اصفهان به شدت در ساخت نماهای شهری مراقبت شد که با آجر، شکل‌ها و موتیف‌های مناسبی ساخته شوند؛ به همین دلیل امروزه شاهد هستیم که در بسیاری از بخش‌های اصفهان سیمای شهری همگون و مناسب وجود دارد، بدون اینکه مانع خلاقیت طراحان در اجرای ساختمان‌ها شویم. بنابراین چهارچوب‌هایی باید از طریق طرح تفصیلی، ضوابطی در شهرداری‌ها یا مقرراتی که در شورای تدوین مقررات ملی ساختمان تعیین می‌شود، مشخص و به عنوان الزام خواسته شوند.

نمی‌توانیم الزام کنیم که مثل گذشته ساختمان‌ها را بسازند. این امر نه پذیرفته شده است و نه مطلوب است. بلکه باید ارزش‌های پایدار را مشخص و تعیین کنیم و برای پایبندی به آنها دقت و جدیت لازم را به خرج دهیم.

این امر وظیفه سازمان‌هایی مانند نظام مهندسی شهرداری تهران، شهرداری کشور و شورای عالی شهرسازی معماری است. البته که این کار بیش از همه تعهد معماران و سازندگان به حفظ هویت معماری ایران را می‌طلبد.

گاهی یک نوع از معماری کلاسیک و یونانی جاذبه‌هایی را ایجاد می‌کند، ولی این تعهد اخلاقی معماران و سازندگان است که همچنان به معماری سرزمین خود وفادار باقی بمانند و آن ارزش‌ها را با به‌روز رسانی، در بناها حفظ کنند. همچنین جامعه هم متقاضی آن نوع از ارزش‌ها در معماری کشور باشد.

ـ در بسیاری از موارد این کارفرماست که تصمیم می‌گیرد بنا به چه سبکی ساخته شود و قاعدتا معمار نمی‌تواند با او مخالفت کند. این امر چقدر در شرایط کنونی ساختمان‌سازی امروز موثر بوده است؟

متاسفانه امروزه شاهد این وضعیت هستیم. با این حال در این شرایط نقش رسانه‌ها، بسترسازی فرهنگی و اطلاع رسانی عمومی مهم است تا بدین ترتیب جامعه و کارفرمایی که درخواست بنای رومی را دارند، بدانند که می‌توانند بنایی زیبا با فرم‌ها، موتیف‌ها و عناصر معماری ایران داشته باشند.

مادامی که این امر در جامعه ما در جریان است، باید به آگاهی‌رسانی و فرهنگ سازی عمومی از طریق رسانه‌ها، رادیو و تلویزیون توجه کنیم. باید بتوانیم نمونه‌های خوبی را از معماری سرزمین خود ارائه دهیم تا جامعه بداند انتخاب معماری ایرانی هم خوب است. 

در این راستا تجربه‌های موفق هم داشته‌ایم؛ مثلاً در شوشتر نو یک شهرک ساخته شد که نمونه‌های خوبی از معماری ایران را مورد استفاده قرار داد.

ارائه و صحبت درباره تجربه‌های موفق می‌تواند موجب شود سلیقه جامعه به سمت معماری مناسب سرزمینمان سوق پیدا کند؛ به همین دلیل در این مرحله باید به رسانه‌ها، نهادهای ارتباط جمعی و مجموعه‌هایی که می‌توانند در آگاهی دادن به جامعه عمل کنند، مسئولیت دهیم که این امر را به عنوان یک ارزش به جامعه معرفی کنند.

ـ جامعه معماری چقدر در بحث فرهنگ‌سازی در این زمینه موفق عمل کرده است؟

همین که با استقبال مردم از ساختمان‌هایی که نشانی از معماری ایرانی ندارند، مواجه هستیم، بیانگر این است که در این زمینه راه نرفته بسیار داریم. معماران، دانشگاه‌ها، صدا و سیما، خبرگزاری‌ها، شبکه‌های اجتماعی و سازمان‌هایی مانند نظام مهندسی می‌توانند در فرهنگ‌سازی و ترویج الگوهای مناسب از معماری ایرانی نقش مهمی داشته باشند.

این امر همانند این است که غذاهای فرنگی مانند پیتزا و پاستا وارد فرهنگ ما شوند و به مرور جای غذاهای ایرانی را بگیرند؛ زیرا تلاشی برای حفظ فرهنگ غذایی خود نکرده‌ایم. باید برای نشان دادن ارزش‌های معماری تلاش کنیم تا جامعه متقاضی آن نوع از معماری شود.

ـ در نهایت برای آرام‌سازی آلودگی بصری شهری چه باید کرد؟

آشفتگی معماری و شهرسازی امروز ما نیازمند مشارکت پنج نهاد جامعه است.

ـ اولین نهاد دانشگاه‌ها هستند که باید به گونه‌ای آموزش دهند که فارغ‌التحصیلان پس از ورود به بازار کار سراغ نمای فولدینگ، معماری هایتک و دی کانستراکشن نرود. در دانشگاه معماری و هنر پارس تأکید داریم که دانشجو بداند به کدام معماری و طراحی نمره بهتری تعلق می‌گیرد. در یک کلاس دانشجویان طرح‌های مختلفی ارائه می‌دهند، حال اگر طرحی که مناسب جامعه نیست مورد تقدیر قرار گیرد، چند سال بعد همان در شهر ساخته خواهد شد.

ـ دومین نهاد وزارت راه و شهرسازی است. باید در بخش شورای عالی شهرسازی معماری، ابلاغ چهارچوب‌ها و ضوابط طرح‌های تفصیلی و تصویب آیین نامه‌ها و مقررات بر این اساس صورت بگیرد.

ـ در مجموعه وزارت راه و شهرسازی، شورای تدوین مقررات ملی ساختمان را داریم که باید در تدوین مقررات ساختمانی به این موضوع بپردازد.

ـ پس از آن به نهادهای اجرایی و نظارتی مانند شهرداری می‌رسیم که پروانه ساخت و پایان کار صادر می‌کند. این نهادها باید به چهارچوب‌ها و ضوابطی که اشاره کردم با دقت و بدون هیچ مسامحه‌ای نظارت کنند.

ـ پنجمین نهاد، دستگاه‌های اطلاع رسانی عمومی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان‌هایی مثل نظام مهندسی هستند که می‌توانند در آگاهی‌رسانی و ایجاد بستر برای فرهنگ‌سازی موثر باشند تا جامعه نیز متقاضی آن باشد.

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها

بافت شهریخانه قدیمیوزارت راه و شهرسازی
مطالب مرتبط بیشتر
برگشت به بالا