راهبردهای بازاریابی در طراحی داخلی
راهبردهای بازاریابی در طراحی داخلی
عصر ساختمان - در جهان مملو از انبوه اطلاعات، نقش بازاریابی برای شرکتها، دستخوش یک تغییر اساسی شده است.
به گزارش پایگاه خبری«عصر ساختمان»، بازاریابی دیگر به عنوان یک فعالیت عملکردی به حساب نمی آید، تبدیل به سوخت شرکت و سازوکاری لازم و ضروری برای یک کسب و کار شده است. قفسههای کتابفروشیها پر است از مجلات و کتابهای هدفمند به سمت نگرشهای جدید بازاریابی و تاثیر عظیم و شگرف آن در رشد شرکتها. راهبردهای بازاریابی بر درک نیاز صحیح از خواستههای مشتری و دیگر افرادی که خدمات شرکتها را دریافت میکنند، متمرکز شده است. این امر روی شکست یا موفقیت شرکت تاثیر مستقیم دارد. اما بهواقع برای شرکتهایی که در صنف طراحی داخلی و دکوراسیون هستند چه راهبردهای بازاریابی نیاز است؟ چه نوع چشماندازی برای گستردهتر شدن فعالیت این دسته شرکتها باید در نظر گرفت؟ ما تصمیم داریم در این مقاله راهبردهای موثر در بهوجود آمدن بازاریابی اصولی را برای این دسته شرکتها بررسی کرده و اطلاعاتی هر چند مختصر ارائه کنیم.
با تفکرات کارفرما شروع کنید؛ شرکتهای طراحی باید اطمینان لازم را به دست آورند که نسبت به نیازها، انتظارات و رفتار در حال تغییر مصرفکننده، درک کاملی دارند. به جرات میتوان گفت تمام راهبردهای بازاریابی با تفکرات و بینش مشتری آغاز میشود و محوریت پروژه کارفرماست که باید مورد توجه قرار بگیرد. این عمل مشتریمداری نام میگیرد و امر بسیار مهمی در روند کسبوکار است. مهم است که شرکت نیازها، انتظارات و رفتارهای کارفرمای خود را بداند و به درستی به آنها در پروژه پاسخ دهد. مدیران باید دانش و تجربه کافی را از رفتار کارفرماها فعلی خود بهدست آورند و این تجربههای مثبت و کاربردی خود را به کارفرمایی که در آینده با آنها کار خواهند کرد، انتقال دهند. این موضوع موجب تقویت موقعیت فعلی شرکت و بهدست آوردن فرصتهای جدید کسب و کار خواهد شد. در جریان اتفاقات روز باشید؛ فناوریهای در حال تغییر، مقررات دولتی و دیگر نیروهای قابل تغییر در داخل شرکت و خارج شرکت در کسب و کار شما تاثیر دارد و باید نسبت به آنها اطلاعات لازم را کسب کنید. به طور مثال یک فناوری جدید در حوزه ارائه پروژه به چه سرعتی رشد و پدیدار خواهد شد؟ آیا کارفرمایان شما آن را خواهند پذیرفت؟ با چه سرعتی؟ تغییر مقررات چه تاثیری در بازار شما دارد و چگونه میتواند بازار شما را دوباره شکل دهد؟ شرکتها نیازمند یک فعالیتند تا به صورت پیوسته به گردآوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات در خصوص مشتریان، رقبا، مقررات دولتی، اخبارهای مرتبط مالی و اقتصادی، بازارهای مرتبط، کارگاههای تولید، مصالح و... بپردازند. شرکت طراحی داخلی باید اطمینان داشته باشد تا در این محیط در حال تغییر، میتواند پروژههای خود را با توجه به مدل ذهنی پیشبینیشده خود اجرا کند. این عملیات میتواند به صورت سازمانیافته و ساختاری صورت بپذیرد. نکته مهمتر اینکه برای هر تغییر بیرونی راهکاری مناسب و محکم در نظر گرفته شود، این یکی از مزیتهای بازاریابی صحیح است که با شناخت درست از محیط خارجی، راهبردی قرص و محکم در نظر بگیریم.
الگوی کسب و کار داشته باشید؛ ایجاد الگوی کسب و کار و اهداف مشخص برای شرکتهای طراحی داخلی اصل اساسی است. کلید هر برنامهریزی بازاریابی، تعیین کردن الگوی کسبوکار مرتبط و تعیین اهداف عینی گسترده برای شرکتهاست. مهم است این الگو بر اساس موقعیت فعلی شرکت و آرمانهای ایدهآل شرکت تعیین شود. به طور مثال، یک شرکت طراحی داخلی الگوی کسبوکار خود را تقویت حس امنیت و آرامش در محیطهای مسکونی تعریف کند و الگوی کسبوکار خود را از فروش مبلمان تغییر دهد و به فراهم آوردن راهحلهای رسیدن به آرامش و ارگونومی صحیح برای مشتریان برای به دست آوردن منافع مالی روی آورد. این مدل الگوی کسب و کار مرتبط، دارای اشاره معناداری برای تعریف بازار و راهبردهای بازاریابی است. پس از جا افتادن یک الگوی کسب و کار، شرکت آماده تعیین اهداف عینی گسترده است که باید برپایه مشتریمداری شکل بگیرد. اهداف باید روشن و شفاف و قابلیت دستیابی به آن امکان پذیر باشد. پیوسته در حال رشد باشید؛ مجموعهای از فعالیتهایی ایجاد کنید که به رشد شرکت شما کمک کند، برنامه برای رشد بلندمدت و کوتاهمدت داشته باشید، موقعیت فعلی شرکت را ارزیابی کنید و ببینید چگونه میتوانید فرصتهایی که در بازار وجود دارد و توانمندیهای خود را تبدیل به منابع مالی کنید. رشد سودآور و قابل دوام، کلید بقا و موفقیت تمام شرکتهاست. شرکتهای طراحی داخلی باید ظرفیتهای کاری خود را افزایش دهند، به طور مثال اگر در سال اول امکان طراحی و اجرای 4پروژه همزمان را دارند باید با تقویت نیروهای خود و توانمندیها در سال دوم فعالیت خود این تعداد پروژهها را از عدد 4 به 6 برساند، البته با همان تعداد نیروی مشخص، این نوع ارزشآفرینی سبب رشد توانمندیهای شرکت خواهد شد...
پروژهای خود را حرفهای و نوآورانه ارائه کنید؛ برای هر کارفرما یک ارائه منحصربهفرد خودش را تدوین کنید، ممکن است این کار اندکی زمانبر و پرکار باشد، اما شما یک رابط قوی و مستحکم بین خود و کارفرمای خود ایجاد کردهاید. کارفرماهای شما ارائههای شرکتهای رقیب شما را مشاهده میکنند و تحلیلی نسبت به آنها انجام میدهند. در این صورت میتواند تصمیم قطعی را بگیرد، ارائه شما که براساس نیازها و اطلاعات کارفرما شکل گرفته است به شما به موفقیت در به دست آوردن پروژه کمک زیادی خواهد کرد. در برخورد با مشتریان متفاوت باید انعطافپذیر عمل کنید، ممکن است برای یک کارفرما ایجاد انیمیشن برای درک یک فضای سفارش داده شده مهم باشد، اما برای کارفرمای دیگر تصاویر مناسب باشد و کاملا بتواند پروژه را درک کند، این شما هستید که تصمیم میگیرید در برخورد با کارفرما چه نوع ارائهای را انتخاب کنید، ارزش کار شما در ارائه و معرفی کار است. پروژههایی با طراحی خوب و اصولی با ارائه ضعیف مورد توجه قرار نمیگیرد و در مقابل آن پروژههایی معمولی و غالبا ضعیف با ارائههای قوی مورد توجه زیادی قرار میگیرد. مدیران شرکتهای طراحی داخلی باید تیم بخش ارائه خود را از قویترین، خلاقانهترین و حرفهایترین افراد انتخاب کنند، این افراد میتوانند پروژههای زیادی را به سمت شرکت آنها هدایت کنند.
معماری سازمانی ایجاد کنید؛ برای فعالیتها و عملکردهای ارزشآفرین پیرامون بازاریابی معماری سازمانی طراحی کنید و آن را بهبود ببخشید. برای اجرای موثر یک برنامه بازاریابی نیازمند یک معماری سازمانی است. اجرای یک رویکرد مشتریمدار، در شرکتی که فاقد معماری سازمانی است، دشوار خواهد بود. اگر شرکت برنامهای برای حفظ تعاملات صحیح با کارفرمایان نداشته باشد، حمایت آنها فقط ظاهری خواهد بود. در نتیجه موجب افت قابل توجه شرکت خواهد شد. معماری سازمانی شرکت را به سمتی سوق میدهد تا روابط سازنده به هم پیوسته فرهنگ شرکت، تسهیلات فیزیکی، فعالیتهای ارزشآفرین، افراد و توانمندیها، فناوری، منابع مالی، سیستمهای اطلاعاتی و... را دربرگیرد. همه این موضوعات در خدمت و کسب رضایت مشتری یا کارفرما بهکار برده میشود.
زیرساختهای منابع اطلاعاتی ترتیب دهید؛ زیرساختی از پایگاههای اطلاعاتی و مدلهای آماده، استانداردها، ضوابط، سبکها، نمونههای اجراشده، ایدههای خام و... ایجاد کنید، این موضوعات باید از نیازهای کاربر و مشتری مشتق شده باشد. این زیرساختهای فناورانه، در عین حال که جزئی از معماری سازمانی است، از مولفههای کلیدی بازاریابی است که ما آن را یک نقطه مجزا در نظر میگیریم. یک معماری خوب سازمانی میتواند اطلاعات و دادههایی برای اتخاذ تصمیماتی بهموقع و آگاهانه در راهبردهای بازاریابی فراهم آورد. فناوری اطلاعات، علاوه بر تحکیم روابط بهتر با کارفرمایان و مشتریان، میتواند به مدیران در تصمیمگیریهای بهموقع و بهتر کمک کند.
اندیشه همگرا داشته باشید؛ از همه مدلهای کسبوکار استفاده کنید. فقط روی یک مدل تمرکز نکنید، تا فرصتهای سرمایهسازی و دیگر پیشرفتهای فناوری اطلاعات را با یک راهبرد بازاریابی منسجم به دست آورد. یکی از بزرگترین سوءبرداشتهای راهبردی انقلاب داتکام، این مفهوم بود که اینترنت جایگزین دیگر کانالهای فروش خواهد شد. ایده اصلی این بود که مشتری دیگر هیچگاه به کتابفروشی نخواهد رفت، هیچگاه دردسر خرید مواد غذایی از فروشگاه را نخواهد داشت، نمونههای در دنیا شاهد مثال است که در زمینه مواد غذایی فعالیت کردند و بر پایه همین عقیده ضرر زیادی کردند و فعالیت کسب و کار خود را متوقف کردند. واقعیت این است که هنوز مردم خرید را دوست دارند، آنها دوست دارند در یک فروشگاه میوهفروشی خودشان میوه را دستچین کنند، یا در یک شو روم متریالفروشی، نوع متریال انتخابی برای فضای زندگی را لمس کنند و با آن ارتباط برقرار کنند. شرکتها باید بفهمند که مشتریان و کارفرمایان چگونه فناوریهای جدید را با زندگیشان تلفیق میکنند و باید بدانند این کانالهای گوناگون چگونه یکدیگر را تکمیل میکنند. زمانی که کانالهای جدیدی از راه میرسند، مدیران ناچارند راهبردهایی انتخاب کنند که روی همگرایی قدیم و جدید متمرکز شده است. قدرت این راهبرد را میتوان در شرکت تسکو مشاهده کرد؛ یک خردهفروش انگلیسی که کسبوکار خردهفروشی آنلاین موفقی را بر پایه شبکه موجود خردهفروشیهای فیزیکی خود ساخت. این راهبرد به تسکو امکان داد تا از قدرت نام تجاری و حضور بازاریابیاش برای برخورد با مشتریان و نیز زیرساختش برای انبارکردن و تحویل، به عنوان یک اهرم استفاده کند.
Copyright © 2015 - AsreSakhteman by Daustany