عصر ساختمان- سیامک زندرضوی: ذات شهرنشینی در ایران با مبادله اقتصادی شروع شده است. معمولا شهرها مرکز مبادلهای برای مناطق روستایی و عشایرنشینها بودند. چون این شهرها به عنوان مرکز مبادله شناخته میشوند پس فعالیت مبادلاتی در دورهای به حوزه مسکن و اراضی حاشیه شهری هم کشیده میشود.
به گزارش پایگاه خبری«عصر ساختمان» به نقل از پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، 1. با نگاهی تاریخی، کالاییشدن زندگی انسانها در شهرها چرا و چگونه اتفاق افتاد؟ به نظر شما در یک تبارشناسی تاریخی از چه زمانی و بنا بر چه شرایط و الزامات اجتماعی، همه چیز در شهرهای ما قابل مبادله و دادوستد شده و زندگی انسانی کالایی شد؟
بسیاری از مالکان اراضی اطراف شهر همانهایی بودند که در بازارها هم حجره داشتند و یا شرکای مالکین همان حجرهداران بودند که در خرید و فروش زمین فعالیت میکردند. در نتیجه بحث مبادله در پیدایش شهرنشینی عامل تاثیرگذاری بوده است که از کالای اولیه و اساسی به خرید و فروش زمین هم کشیده شده است. به نظر میرسد که در دورههای متعدد تاریخی بخصوص تا دوره ناصرالدینشاه یا تا اواخر قاجاریه محلههای شهری در ایران بافت و ترکیبی چندوجهی داشتند. در کتاب ارزشمند «فارسنامه ناصری» به این مسئله در شهر شیراز اشاره شده است. به این صورت که در این شهر، محلهها ترکیبی بود از تمام طبقات و قشرهای مختلف مردم که در کنار هم زندگی میکردند و تفکیک به این معنا که امروزه درباره آن صحبت میشود اتفاق نیفتاده بود. اما اینکه از چه زمانی طبقات مختلف اجتماعی در درون شهرها از هم فاصله گرفته و شیوه زندگی در شهرها تغییر کرده است، اینکه زمین شهر و اطراف شهری تبدیل به کالا شد، پیامد تفکیک در شهر است. این مسئله در ایران بهطور مشخص ، در اثر اجرای قانون اصلاحات ارضی در دهه 40 شمسی اتفاق افتاده است که افراد زیادی از روستاهای مختلف برای پیداکردن شغل به شهرهای اطراف مهاجرت میکنند و در نتیجه اجرای این قانون، فرصت شغلی خود را در روستاها از دست میدهند. در زمان اصلاحات ارضی صاحبان نسق که میتوانستند صاحب زمین شوند در روستاها ماندند ولی خوشنشینها و کارگران کشاورزی به سمت شهرها مهاجرت کردند. از آن دوره مهاجرت این افراد به شهرها به یک مسئله جدی در زمینههای مختلف تبدیل میشود که یکی از این موارد فروش اراضی اطراف و حاشیه شهرهاست که عرضه و تقاضای زمین به کسبوکار بسیار مهمی تبدیل میشود و قیمت زمین روزبهروز بالاتر میرود. این مسئله را بهخوبی میتوان در فیلمهایی چون «آقای هالو» مشاهده کرد که به دهه 40 و داغشدن موضوع مهاجرت و تقاضا برای خرید و فروش اراضی متصل به تهران اشاره میکند. درواقع رونق بورسبازی زمین از دهه 40 شمسی شروع میشود و در دهه 50 با افزایش قیمت نفت و مهاجرت گستردهتر به شهرهای بزرگ رونق بیشتری میگیرد. در این دهه بخشی از دلارهای نفتی در اختیار قشری قرار میگیرد که در دادوستد زمین هم سرمایهگذاری میکنند و درنتیجه، زمینهای شهری و اطراف شهر به سرعت، تبدیل به کالایی پُرسود میشوند. البته این پدیده در دهههای بعدی هم با افتوخیزهایی ادامه پیدا میکند.
2. در شهرهای ما، هویت و میراث تاریخی شهر نادیده گرفته میّشود درحالیکه تجربه برخی کشورهای دیگر نشان میدهد که آنها حداقل اجازه تغییر در مراکز تاریخی شهر را نمیدهند. ساختمانهای تاریخی با هویت شناختهشدهشان حفظ میشوند حتی اگر پارکینگ نداشته باشند و خیابانها مثل گذشته باقی میماند. به نظر شما حضور و غیاب چنین توجهی به بافت کهن شهر چه پیامدهایی دارد؟
بگذارید در مقدمه پاسخ به این پرسش، مثالی از شهر کرمان بزنم. دولتهایی که از دهه 60 سرکار بودند به این نتیجه میرسند که به خاطر مسائل مربوط به جنگ، پایینبودن قیمت نفت و نبود پول کافی در اختیار این دولتها زمینهای اطراف را تقسیم کنند و در اختیار گروههایی از مردم قرار دهند. اینها بافت قدیم را رها میکنند و اجازه میدهند زمینهای اطراف شهر تقسیم و شهرکسازی را شروع کنند. در نتیجه بافت قدیمی شهر خالی میماند و رفتهرفته تخریب میشود. برخلاف بعضی شهرها در جاهای دیگر دنیا بافت قدیم رفتهرفته خالی از سکنه میشود و جاهایی بورس زمین میشود که دولتها با هزینههای اجتماعی به آنجا امکانات رفاهی و زیرساختی منتقل میکنند. درنتیجه وسعت شهر به چندین و چندبرابر میرسد، فقط به یک دلیل ساده که توزیع و استفاده از رانت زمین به قدرت سیاسی یک گروه کمک میکند. امروز بافت قدیمی خالی از سکنه در شهر کرمان صرفا به دلیل حضور تعداد زیادی مهاجر از کشور افغانستان تاحدی سرپا مانده است. در حقیقت آنان به دلیل بنیه مالی ضعیف و از سر ناچاری در وضعیت مستاجری، بافت کهن را کموبیش حفظ میکنند در غیر این صورت در اثر گذر زمان رفتهرفته این بخش با خاک یکسان میشد. دوم، ساختمانهای باارزش تاریخی به دلیل اینکه دستگاه قدرتمندی برای ثبت و نگهداری آنها نبوده آسیب دیدهاند. همچنین ساختوساز در بافت قدیم که هیچ تناسبی هم با آن بافت ندارد، بخش تاریخی شهر را به یک «شهرک سینمایی» تبدیل میکند. یعنی در لبههای بافت ساختمانهای نهچندان خوشایند چندطبقه را میبینید و پشت آنها خانههای عموما نیمهمخروبه و اراضی رهاشده را که به مدد مهاجران مذکور به درجهای سرپا هستند. درواقع ما به این هویت تاریخی خود هرگز اهمیت چندانی ندادهایم.
3. از منظر جامعهشناسی پدیدۀ کالاییشدن شهر چه زمینهها و چه پیامدهایی دارد و مبارزه با آن را از کجا باید آغاز کرد؟
بخش عمده کالایی شدن شهر ماحصل طرحهایی است که در اختیار گروههای منفعت خاصی قرار میگیرد. اما با کالاییشدن زندگی، هیچ احساس تعلق فرهنگی، هویتی و تاریخی در شهر احساس نمیشود. این شهرکهای سینمایی، هم زیبایی شهرها را تخریب میکند و هم هویت فرهنگی شهرها را. از همینرو ضروری است که شهروندان درباره نفع عمومی خود امکان بحث و اظهار نظر داشته باشند. باید رسانههای عمومی و مطبوعات در این زمینه به شهروندان اطلاعرسانی درست بکنند و نظرات موافق و مخالف را مثلا در تغییر کاربریها و ساختن پلها و زیرگذرها منعکس کنند. ایجاد سکوت کاشت اولین بذر فساد است. مردم باید خواست عمومی روشنی از نفع جمعی و فردی خودشان داشته باشند. باید با الگوهای حفظ محیطزیست آشنا شویم و این آموزش باید از روشهای مختلف آموزش رسمی و آموزش غیررسمی، رسانهها، و از طریق خانوادهها شروع شود. آگاهی اولین راهی است که از تخریب محیطزیست و فضای شهری جلوگیری میکند و خیلی از تخریبهای محیط زندگی ما به دلیل ناآگاهی و عدم آموزش و عدم آشنایی کافی است که بر اکثریت اعضاء جامعه هزینه تحمیل میکند. به همین منظور سازمانهای مردمنهاد نیز باید الگوی شهرسازی مدرن را به شهروندان معرفی کنند.
جهت دریافت آخرین اخبار از طریق تلگرام به کانال اختصاصی عصر ساختمان ( https://telegram.me/asresakhteman ) بپیوندید. برای دریافت آخرین نسخه از نرم افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید.