مدیران خودروعصر اعتبار

شهر رویایی با معماری سنتی‏

عصر ساختمان:آیا در ساخت و سازهای خود، رو به سویی داریم که روزی، نوآوری‌هایی داشته باشیم نه به بلندای آسمانخراش‌ها، بلکه به بلندای ستون‌های تخت‌جمشید؟‏

شهر رویایی با معماری سنتی‏
نسخه قابل چاپ
شنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۲:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری«عصرساختمان » به نقل از شفقنا، داوود ایتامی چابکسری در روزنامه اطلاعات نوشت: جای سازه‌هایی که وامدار معماری سنتی و دارای نمایی از ویژگی‌های فرهنگ ایران‌زمین باشد، در بافت شهری تهی است؛ و از همه دردناکتر معماری بی‌هویت و بیگانه با روح روستا؛ چرا دیگر نمی‌توان طعمِ شیرینِ زندگی در روستا را چشید؟ راستش خار «شبه‌مدرنیته» در تنه سازه‌های روستا‌ها نیز خلیده است و جان دلسوزان را می‌سوزاند. کجاست گونه‌گونی خانه‌های ساده، زیبا و با صفای روستایی با افریزهای بومی؟
    چنددهه است که بافت شهری کشور، چشم به راه بناهایی است که همزمان با برآورد خواست ماندگارانش، طرحی نو دراندازد و ارزش‌های معماری فراموش‌شده ایرانی را زنده کند.
    هرم شیشه‌ای موزه لوور پاریس بسیار زیباست. برخی از جهانگردان که پول رفتن به درون موزه جادوییِ لوور را ندارند، به نگاه به سازهای گوناگون این موزه از شمار هرم شیشه‌ای از بیرون بسنده می‌کنند. اما همانند این سازه تمام‌شیشه، فقط در پاریس زیباست، نه در کشور ما؛ و همچنین نه در تهران زلزله‌خیز که بناهای تمام شیشه، یک رخداد کوچک را دگردیس به فاجعه خواهد کرد.
    کسی نمی‌تواند از دستاوردهای سترگ معماری مدرن را در کشورهای پیشرفته، بدون درنگ بگذرد و یا ارزش‌هایش را تباه‌گر بشمارد؛ معماری‌ای که با فناوری‌های نوین، از هر فرصتی حتی در ساخت یک ورزشگاه(که نخستین ویزگی‌اش) کاربردی بودن آن است، برای نوبه‌نو کردن خود سود می‌جوید؛ ولی پیروی کژاندیشانه از ظواهر معماری مدرن غرب، سبب‌ شده است که روحش همگونی و سازشی با فرهنگ ایرانی نداشته باشد و مردم نتوانند با این سازه بیگانه، ارتباط روحی برقرار کنند. ‏
    سفر از راه‌باغ‌ها
    با دوست عکاسم راهیِ محل «رودبنه» (لاهیجان) می‌شوم. نوآوری و ذوق یک معمار جوان(آرش منصوری)، وادارم کرده است که سرشاخه سفید شکوفه‌های درخت آلوچه را کنار بزنم و از گذرگاه‌های باریک باغ‌های چای گذر کنم و به دیدن خانه‌هایی بروم که نماهای قدیمی، ولی کاربری‌های به روز دارد، و بسیار نیز هوادار یافته است، زیرا کسانی که همیشه در ذهن خود، در این خانه‌های تباری زیسته‌اند، اینک رویای خود را تحقق‌یافته می‌بینند.‏
    کم‌کم از دوردست، نمای زیبای خانه‌های مدرن روستایی پدیدار می‌شود. با ورود به ایوان و قرار گرفتن در فضای آشنای یک خانه با بوم‌آورد محیط، همه خاطرات خانه بزرگ پدری که دوره شده از درختان آلوچه و به و انار و چنار بود، در ذهنم زنده می‌شود. از روح آرام خانه، احساس آرامشی باورنشدنی، انسان را فرا می‌گیرد. در گوشهرگوشه خانه، می‌توان سایه‌های پدربزرگ و مادربزرگ ساده‌زیست و کوشا را با جامه‌ گیلانی دید که که این‌سورآن‌سو می‌روند. ‏
    راستش زیاد پرت نیفتاده‌ایم و هنوز رخصت برای زنده‌سازی گذشته خوب هست و گرچه نسل سوم به وجود آمده است، ولی هنوز هستند کسانی که به یاد می‌آورند پدربزرگ و مادربزرگان‌شان را که در چنین خانه‌هایی، زیستی پویا، ولی آرام داشته‌اند.
    نوگرایی در دل روستا ‏
    آرش منصوری ـ کارشناس ارشد معماری، در گفت وشنودی با ما در باره ارزش‌های معماری ایرانی می‌گوید:نگاه نوی مهندسان و معماران جوان به ارزش‌های فرهنگی و هویت بومی معماری ایرانی، می‌تواند از گسترش بیشتر سازه‌های ناشیانه و یکنواخت و کسل‌کننده غربی در بافت‌های شهری و روستایی(که ناهمگون با روح و سنت ما است)، جلوگیری کند و این ممکن نیست، مگر این‌که خیزشی به وجودآید و بافت شهری و روستایی، پس از چند دهه پیروی نابلدانه، خانه‌تکانی کند و سازه‌های تجاری و مسکونی‌ای پدید‌آید که پاسخگوی نیاز‌های ایرانی و روح زیباپسند و ارزش‌گرای او باشد و همزمان بهره‌مند از امکانات به روز و فناوری نو، که لازمه زندگی امروز است.
    او می‌افزاید: اینک حتی آجری بر دیگر آجر گذاشتن، پیروی از فناوری‌های معماری مدرن است، زیرا نقشه و مصالح و سیمان و آجر امروز از دستاوردهای ابزاری مدرنیته است. شاید نتوان ساروج و آوندهای کهن را به کار گرفت و هشتی و پستو ساخت، ولی تلفیق می‌توان به وجود آورد. می‌توان روح معماری قدیم را حفظ کرد و آمیزه‌ای از سنت و مدرن پدید آورد. اهمیت‌دادن به دانش و هنر معماری ایران و شناخت هویت بومی، لازمه معماری امروز است. باید به جای بهره‌بردن صرف از دانش غرب، دانش معماری بومی را هم بشناسیم و به کارش گیریم.
    پاسداشت میراث فرهنگی گذشتگان بر دوش ما آدم‌های معاصر و انسان‌های آینده است. پرتوهای درخشان ارزش‌های معماری ایرانی، فرهنگ بالنده ما و اندیشه‌های درخشان معماران گذشته، می‌تواند روشن‌کننده راه معماری آینده ایران‌زمین باشد.
    جا دارد که سر بگردانیم و به تماشای جلوه‌گاه میراث معماری ارزنده گذشته بایستیم. اگر یک روستایی، نتواند ویژگی‌های زیست روستایی خود را در کنار معماری بیگانه غربی در روستا حفظ کند، ایرادی بر او نیست؛ زیرا حفظ هویت ملی فقط در مجموعه‌ای از پدیده‌های همگون بومی میسر است. نمی‌توان غربی اندیشید و ایرانی بود. اگر دیر بجنبیم همین تصاویر کمرنگ زندگی گذشته مردم و خانه‌های روستایی نیز از ذهن‌ها رخت برخواهد بست. بوم‌آوردهای محیط، زمینه‌‌های الهام، رود و جنگل و طبیعت، همه این‌ها امکان زایش پدیده‌های نو (اما برگرفته از گذشته را) فراهم آورده است. ما چنان در معماری غربی غرق شده‌ایم که امروز کمتر کسی، خاطره‌ای خوش از خانه‌های سنتی به یاد دارد و یا از خود پایبندی‌ای به ارزش‌های زیباشناسانه معماری گذشته نشان می‌دهد؛ که نزدیکی و انسی با طبیعت دور و بر داشت و روح را صفا می‎داد و به کودکان، آرامش می‌بخشید. اما هنوز هم می‌توان از شتاب خود برای دورشدن از گذشته کاست. گذشتگانی که به راز خوب‌زیستن پی برده
    بودند و در راستای زیست در سده‌ها، میراث ارزنده‌ای از فرهنگ، هنر، دانش و معماری برای ما به جا گذاشته‌اند که «کارآمد» در زادبوم خود هستند و «نمونه» در جهان.‏
    منصوری می‌پرسد: چرا ما آرامش در خانه‌های قدیمی را رها کرده و آپارتمان‌نشین شده‌ایم؟ و خود پاسخ می‌دهد: البته نمی‌توان در زمانه کمبود زمین و التزامات زندگی فشرده شهری، کاشانه (آپارتمان)‌نشینی را کنار زد، ولی می‌توان آپارتمان‌سازی را هم که پدیده غربی است، بومی کرد و همه را یک‌نما و یا با نمای‎غربی و یک‌شکل و یک‌اندازه و با مصالح زمخت و خشک نساخت. حتی یک خانه چند مرتبه هم می‌تواند به گونه‌ای با معماری سنتی تلفیق شود که آپارتمان غربی جلوه نکند و حتی معماری داخلی‌اش همزمان سنتی، ولی کاربردی باشد.
    زندگی ماشینی شهری
    (و گاه اجباری) با خود الزاماتی پدید آورده است که مهندسی ویژه خود را می‌طلبد، اما برای این مهندسی‌‌سازی و بنانهادن آسمان‌خراش‌ها و واردشدن به دنیای مدرن، درختان محیط ساخت‌وساز که نباید تراشیده شود و زیست‌محیط‌، تباه گردد. شاید روزی برسد که انسان تباه‌گر وقتی به بن‌بست می‌رسد، از آن جایی که همه پل‌های پشت‌سر را ویران کرده است، دیگر نه روی بازگشت به گذشته را داشته باشد و نه امکانش را.‏
    فراتر از آنچه بود
    آرش منصوری از زمینه گرایش خود به معماری قدیم و چگونگی اجرای نخستین نقشه خود می‌گوید: در دوران تحصیلات دانشگاه، تحقیقی در باره بافت و شکل خانه‌های سنتی روستایی به ما داده شد که باید همه جوانب معماری خانه‌های روستایی گیلان و حتی زندگی مردم آن، مورد بررسی قرار می‎گرفت. با برداشتن نخستین‌گام‌های تحقیق و زیر ذره‌بین قراردادن زوایای پنهان و ریزه‌کاری‌های دانش معماری قدیم، پرده از رازهای معماری از پیش رویم برداشته شد و پاسخ برخی پرسش‌هایم را یافتم. در همان راستا آشنایی بیشتر با خانه‌های روستایی و معماری ارزشمند آن‌ برایم فراهم شد. سپس شوری در من پدید آمد که ناپدید شده‌ها را دوباره پدید آورم و حتی اگر شد، با ساخت فقط یک خانه نمونه(از خانه‌های فراموش شده) به رویایم برسم. بنابراین طرح‌های نخستین روی کاغذ آمد و کاربری‌های متفاوتش مشخص شد. پیش از پایان تحصیلات دانشگاهی و گرفتن مدرک، یکی از طرح‌ها را انتخاب کردم و نخستین کلنگ «خانه نمونه» را به زمین زدم و در یک بازه زمانی نه چندان درازدامن، «خانه روستایی مدرن» یا همان خانه رویایی خود را با بوم‌آورد ساختم. پس از آن، شور مردم برای بازدید از خانه نمونه من، انگیزه‌ای برای ادامه کار شد و پیِ خانه‌های دیگر را ریختم. برای ساخت خانه‌های متفاوت از هم و با کاربری‌های نو، نیازمند الگوهای دیگر بودم که با جست‌وجو به دست آمد. با حفظ فرم معماری قدیم و هویت بومی، کوششم بر تغییرات در فضاهای داخلی متمرکز شد، تا جایی که خانه‌ها به مراتب، کاربردی‌تر از سازه‌های مدرن امروزی باشد. ‏
    منصوری باور دارد که موارد فنی بسیاری در معماری خانه‌های قدیمی وجود دارد که در گپ‌وگفت کوتاه ما با او نمی‌گنجد؛ و برای نمونه از شیب تند سقف کُلشی (ساقه دسته‌شده برنج) می‌گوید که از نفوذ آب باران به چوب‌بست و درون خانه جلوگیری می‌کند. یا پره (فاصله عرضی دامنه)فضای سایه و نیم‌سایه‌ها که رطوبت بسیار بالایی دارد و سبب کوران و تهویه هوا در ایوان بغل خانه‌های روستایی می‌شود.
    او همچنین بر این باور است آنچه که در یک سده گذشته، سبب گریز مردم از خانه‌های سنتی شده و آنان را به سوی خانه‌های امروزی کشانده، امکاناتی مانند تاسیسات لوله‌کشی آب سرد و گرم، برق و گاز، کاهش تابش نور خورشید و نورگیر بودن، راه‌پله درونی، وجود آشپزخانه، حمام و سرویس بهداشتی داخلی و بهره‌برداری بهینه از فضاهای داخلی بوده است و با توجه به این‌ها، باید به کاربردی‎کردن فضاهای داخلی خانه‌های سنتی نوساخت پرداخت، تا پاسخی به نیاز کاربران و تشویقی برای بازگشت به محیط گذشته باشد.
    منصوری می‌افزاید: تداوم کُنش‌های فرهنگی نو در زمینه معماری، در گرو پشتیبانی‌های مالی است، که در نظام‌مهندسی نیامده است و بانک‌ها نیز از دادن تسهیلات مگر به بسازر بفروش‌ها خودداری می‌کنند؛ و فعالیت‌های فرهنگی ما تا کنون فقط به پشتوانه‌های مردمی و صاحبان صنایع و شهرداری ادامه یافته است. شهرکی که ما در حال کار روی آن هستیم(دور و بر شهر فومن) هماهنگ با بافت قدیمی شهریرروستایی گیلان است و از دو بخشِ خانه‌های چوبی با سقف سفالی و بخش خانه‌های کُلَشی با دیوار کاهگل است و بی هیچ نشانی از خیابان آسفالت و یا راه ماشین‌رو؛ تا هوا برای زندگی آرامبخش، پاک باقی بماند. از این رو کوچه‌ها سنگفرش و خیابان‌ها خاکی و دوره‌شده از گل و گیاه و درخت خواهد بود و فقط آوای پرندگان خوش‌خوان و قمری‌ها به گوش می‌رسد.
    خیاط نابلد ‏
    در راه مدرن‌شدن، بزرگترین نشانه، ندانم‎کاری است. ‏پرفسور محمود طالقانی با این سخن که دورنمای مردمان جهان را می‌توان از روی سطح گرایش به فرهنگ و دانش بومی آنان پیش‌بینی کرد، می‌گوید: ملتی که به جای تقلید کور از غرب، به درون‌داشت‌هایش تکیه می‌کند و از دانش گذشته برای زندگی امروز سود می‌برد، مردمی خودبنیاد خواهند بود. سازه‌های کپی‌شده در پایتخت و دیگر ابرشهرهای ایران، شاید نمایی از غرب باشد، ولی نمی‌توان آن را نماد یک زندگی پیشرفته گرفت. چون اصل سازه‌هایی از این دست، به فراوانی در کشورهای غربی و ابرشهرهاشان یافت می‌شود و ما فقط بدلش را می‌سازیم؛ و این «هنر معماری» نیست.
    یک معمار غربی می‌آید به اصفهان که برای به وجودآوردن اثرش در غرب، ایده بگیرد، آنگاه ما در خانه‌سازی، شبه‌خانه‌های غربی به وجود می‌آوریم که نه مدرن است و نه ایرانی. این ساختمان‌های به ظاهر شیک، بلند و به ظاهر فریبنده، که به لحاظ اصول فنی مهندسی، ایرادی بر آن‎ها وارد نیست، دارای ایراد در فرم است؛ زیرا ایرانی نیست و همخوانی با بافت بخش‌های قدیمی شهر ندارد؛ و انگار با گرانکش (جراثقال) آن‎ها از غرب برداشته‌اند و در این جا، جاگذاری کرده‌اند. پدیدآورندگان این سازه‌ها به خیاطی می‌مانند که تمامی مهارت‌های دوخت‌ودوز را می‌داند، اما لباس را به قواره نمی‌دوزد.
    به گفته این جامعه‌شناس، برلن از شهرهای آلمان که در جنگ جهانی دوم، به یک ویرانه تبدیل شده بود، اینک پس از بازسازی، به گونه‌ای درآمده است که هر جهانگردی را شیفته خود می‌کند و شناسه‌های شهر، ده‌ها تصویر و نشانه ویژه(که در هیچ جای دنیا یافت دیده نمی‌شود) در ذهن و جان جهانگردان می‌نشاند.
    او ادامه می‌دهد: ترکیب بافت شهرهای بزرگ ما بیشتر گویای فرهنگ بیگانه است تا بومی و شهرداری‌ها در راستای بهسازی شهرها کوچکترین نوآوری برای گرایش به فرهنگ و هویت بومی به کار نمی‌برند.
    به غیر از سازه‌هایی که در مکان‌های قدیمی و در طول سالیان، دست‌نخورده باقی مانده است، هیچ نشانه‌ای از برجستگی فرهنگ و معماری ایرانی در بافت‌های شهری دیده نمی‌شود. گویی همه شهرها از روی یک نمونه واحد غربی تکثیر شده‌اند! در بیشتر شهرهای ایران، ما با فضایی یک‌شکل و همانند روبرو‌ایم؛ ورودی همه شهرها دارای بزرگراه‌های پهن است و در دوسو تعمیرگاه‌ها و تعویض‎روغنی‎ها و مکانیکی‎ها دیده می‌شود؛ و این منظره راه‌های خروجی شهرها نیز هست.
    در فضای شهری، کم می‌توان نشانه‌ای یگانه و دارای هویت بومی، در یک سازه نو یافت؛ و چکیده آن که شما وارد شهر تازه‌ای نمی‎شوید، بلکه از شهری بیرون می‌آیند و دوباره وارد همان شهر می‌شوید که فقط نامی دیگر دارد.
    پایبندی به ارزش‌ها ‏
    سیروس نهاوندی، پژوهشگر فرهنگی نیز در برابر این پرسش که آیا پدیده‌های غربی در قلمرو معماری و شهرسازی، سراسر بد یا خوب است، می‌گوید: راستش نمی‌توان فناوری و ره‌آوردهای غرب را در زمینه معماری سرکوب کرد. فناوری‌های غربی در مصالح و نقشه، دگرگونی بزرگی در معماری و در نتیجه زندگی و زیست انسان‌ها پدید آورده است.
    در شهرسازی، بهره‌برداری از امکاناتی که دانش غربی در اختیار می‌گذارد، گریزناپذیر است. ولی ایران، کشوری به لحاظ دانش و فرهنگ معماری و اِفریز (مصالح بومی) تهیدست نیست و فرهنگ غنی‌ای در این زمینه دارد. برای همین نیاکان و پیشینیان ما با تکیه بر فرهنگ بومی خود، زندگی خوشبختی داشتند.

     

    جهت دریافت آخرین اخبار از طریق تلگرام به کانال اختصاصی عصرساختمان (http://telegram.me/asresakhteman) بپیوندید. برای دریافت آخرین نسخه از نرم افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید.

    برچسب ها
    پورسعیدخلیلی