عصر ساختمان- فکر بکر یک خیر یزدی و برادرانش بزرگترین سد راه نوعروس و دامادهای «محمد آباد» را شکست. روزهای سراسر فقر کودکی نه تنها برای این برادران به خاطراتی آزاردهنده بدل نشده بلکه باعث شده از فرصت بیتکرار زندگی، نابترین لحظهها را توشه راهشان کنند، آنها بزرگترین مانع آغاز زندگی مشترک جوان ها را به پیش پا افتاده ترین موضوع در روستای محمد آباد شهر یزد بدل ساخته اند.
به گزارش پایگاه خبری «عصرساختمان» به نقل از روزنامه ایران, برادران جوادی که در سایه پدر و مادری خیرخواه، مردان تحصیلکرده، خیر و نام آشنای امروزند، در پی یک اقدام متفاوت، آپارتمانهایی را با هزینه شخصی شان ساخته و در اختیار زوج های جوانی قرار دادهاند که به دلیل ناتوانی در تهیه مسکن، جشن ازدواج شان به تعویق افتاده بود. با مهندس محمدرضا جوادی که ایدهاش برای ساختن چند واحد آپارتمان ، به ساخت مجتمعی 24 واحدی برای نوعروس و دامادهای روستای محمد آباد از توابع شهر یزد انجامید به گفت و گو نشستیم تا داستان زندگی این 3 برادر یزدی را از زبان او بشنویم.
«هر آنچه امروز به الگوی ذهنی من و خواهر و برادرهایم تبدیل شده، به آموزههای پدر و مادرم باز میگردد. آن سالها که کودکیهایمان را در روستای محمدآباد و در فقر مطلق میگذراندیم، پدر و مادرم با لقمه حلال حاصل از کشاورزی زندگی را پیش میبردند. پدرم عارف مسلک بود و با آن که تحصیلات خاصی نداشت به واسطه دیدگاه عمیقش بسیار فهیم و دوراندیش بود. او کشاورزی را بسیار شریف میدانست، اما برای تحصیلات و پیشرفت فرزندانش اهمیت زیادی قائل بود. مادرم هم که ساکن شهریزد بود و بعد از ازدواج با پدرم راهی روستا شد، زنی مذهبی، کوشا در تربیت فرزندان و بیآلایش بود که رسیدگی به زندگی نیازمندان برایش اولویت داشت به طوری که با وجود تنگدستی خودمان، پنجشنبه شبها و گاهی هم دوشنبه شبها غذا میپخت و وقتی اهالی روستا به خواب میرفتند و همه جا را سکوت فرا میگرفت، به همراه پدرم غذاها را به خانه نیازمندان روستا میبردند.»
مهندس محمدرضا جوادی با مرور روزگاران دور ادامه داد: زندگی ساده و بیپیرایه آن روزها باعث شد تا من و خواهر و برادرهایم فقر را با تمام وجود لمس کنیم و در عین تنگدستی، دستگیری از نیازمندان را از یاد نبریم، حتی حالا که هر کدام از ما با دعای خیر پدر و مادر به مدارج خوب علمی و موقعیتهای اجتماعی شایسته دست پیدا کردیم هنوز طعم فقر زیر زبانمان تازه مانده و فراموشمان نشده که زاده روستا هستیم. ما از کودکی با فقر دست به گریبان بودیم و به مرور زمان که به ثروت رسیدیم بیشتر به گذشته خودمان وفادار ماندیم چراکه به قشر تنگدست جامعه متعهد هستیم و این حس همواره به عنوان یک اصل مورد توجه ما خواهد بود. از سوی دیگر، پدر به جای سفارش به انجام انواع و اقسام کارهای نیک، همیشه و همیشه 4 اصل را به ما گوشزد میکرد که با وجود گذشت 26 سال از سفر ابدیاش، همچنان شبیه به 4 چراغ پرنور درذهنمان باقی مانده است. او خواندن نماز اول وقت را در هر شرایطی سفارش میکرد، دوم اینکه با تأکید میگفت، بزرگترین و سودآورترین معامله، معاملهای است که یک سوی آن خداوند باشد، سومین سفارش او پرهیز از غیبت کردن بود و خوردن مال حلال و تلاش برای کسب آن چراغ چهارمی بود که پدر در زندگی من و خواهر و برادرهایم برافروخت و به زندگیهایمان برکت بخشیده است.
ایستگاههای آرامش
حضور پررنگ فرزندان مرحوم و مرحومه جوادی در کنار یکدیگر آن هم در دوره و زمانهای که با درگذشت پدر و مادرها شاکله خانواده از هم پاشیده میشود جای بسی خوشحالی است. باوجود اینکه بعد از فوت مرحوم محمود جوادی در سال 1370 هر کدام از فرزندان وی کارهای عامالمنفعه متفاوتی را در روستای محمدآباد یزد و سایر مناطق محروم ایران به انجام رساندند، از 9 سال قبل تاکنون با همکاری یکدیگر، 24 واحد مسکونی را برای تسهیل در امر ازدواج زوجهای جوان زادگاهشان ساختهاند. حکیمی – دهیار روستای محمدآباد ضمن اشاره به این جملات یادآور شد: فرزند بزرگ مرحوم جوادی ساکن یکی از ایالتهای امریکا است و علاوه بر تحصیل در زمینه ادبیات و زبان انگلیسی، به امور اقتصادی هم مشغول است، پسر دوم ایشان دکتر محمد علی جوادی – چشمپزشک متخصص پیوند قرنیه و مؤسس و مدیر عامل بانک چشم کشور – نیز علاوه بر انجام امور عامالمنفعه، در حیطه چشم پزشکی اقدامات شایستهای داشته و دارد و مهندس محمدرضا جوادی که با ایدهای متفاوت، نگرانی را از ذهن و دل جوانان روستای محمدآباد و مناطق اطراف زدوده است.
حکیمی با بیان اینکه خوشبختانه طی سالهای اخیر در روستای محمدآباد خیرین زیادی در انجام امور عامالمنفعه شرکت داشته و به همین واسطه روستا از لحاظ وجود مراکز آموزشی فرهنگی مثل مدرسه، مسجد، حسینیه، تکایا، کتابخانه و... اشباع شده است، افزود: 9 سال قبل که بنا شد مهندس جوادی برای تسهیل شرایط ازدواج جوانهای روستا کار تازهای انجام دهد، شور تازهای در روستا به جریان افتاد . از همان ابتدا تصمیم بر آن بود زوجهای جوانی که تنها به دلیل ناتوانی در تأمین مسکن، ازدواجشان به تعویق افتاده بود، زندگی مشترکشان را در این واحدها آغاز کنند و تا دو سال پس از ازدواج فرصت داشته باشند دست و بالشان را جمع کنند و واحد مسکونی را برای زوجهای بعدی خالی کنند، اما از آنجایی که استقبال زوجهای جوان بیش از آن بود که انتظارش میرفت برای سکونت آنها اولویتهایی در نظر گرفته شد که هنوز هم پابرجا است. روال به این صورت است که متقاضیان ابتدا باید ثبتنام کنند، سپس زوجهایی که بعد ازعقد، نخستین خانه مشترکشان در مجتمع جوادی باشد در اولویت قرار دارند، زوجهای اهل روستای محمدآباد یا دامادهای محمدآبادی ارجح هستند همچنین اولویت بعدی مربوط به دختران محمد آبادی است و در نهایت زوجهای جوان سایر مناطق اطراف که واجد شرایط باشند میتوانند به مدت دو سال و به صورت رایگان از این واحدها استفاده کنند و البته با تولد فرزندشان، 6 ماه سکونت بیشتر هم هدیه میگیرند. این در حالی است که تاکنون بالغ بر 100 زوج جوان روستای محمدآباد و در موارد خاص روستاهای اطراف سروسامان گرفتند و توانستند با پساندازشان پس از دو سال، شرایط بهتری را برای ادامه زندگی مشترک پیدا کنند.
یک تصمیم ماندگار
اینکه ایده این حرکت خداپسندانه از کجا نشأت میگیرد هم در نوع خودش جالب است. مهندس جوادی در این خصوص گفت: همیشه دوست داشتم به جای ساختن مدرسه، حسینیه، کتابخانه و.... کاری انجام دهم که به فکر کسی نرسیده باشد تا اینکه 9 سال پیش با جمله نیمه تمام یکی از دوستانم، جرقهای در ذهنم روشن شد. ماجرا از این قرار بود که با دوستم اختلاط میکردیم که او بیمقدمه گفت «قطعه زمینی در اطراف تهران دارم که میخواهم در آن ساختمانی بسازم و آن را در اختیار تعدادی از خانوادههای سادات که توان مالی ندارند قرار بدهم تا....» با شنیدن همین قسمت از حرفهایش به یاد قطعه زمینی افتادم که در روستای محمدآباد یزد داشتم و حرفهای خواهرم که میگفت تعدادی از جوانان محمدآباد در شرف مراسم عروسی هستند اما توان تهیه مسکن ندارند به همین خاطر آغاز زندگی مشترکشان به تأخیر افتاده و حتی تعدادی از آنها در آستانه جدایی هستند.
بیدرنگ تصمیم نهاییام را گرفتم تا آپارتمانهایی را بسازم و در اختیار زوجهای جوانی قرار دهم که خواهرم از آنها صحبت میکرد. این موضوع را با اعضای شورای روستای محمدآباد درمیان گذاشتم و نه تنها از این ایده استقبال خوبی به عمل آمد که قرار شد زمین مورد نظر برای اجرای این طرح، از سوی شورای روستا تأمین شود و هزینه ساخت واحدها برعهده من باشد. کار با هدف ساخت 6 آپارتمان در سال 1387 آغاز شد، اما با مطرح شدن این طرح 26 متقاضی برای سکونت در آپارتمانها اعلام نیاز کردند، از اینرو ناچار شدیم برای اینکه مساوات رعایت شود، امکان استفاده زوجها از آپارتمانهای نوساز را به اولویت بندیها و نتیجه قرعهکشی واگذار کنیم. اواخر همان سال مادرم بیمارشد و با وجود آنکه در وضعیت کمای نسبی قرار داشت، نسبت به طرح در حال اتمام ابراز خرسندی میکرد.
او دوست داشت امکان استفاده یکی از واحدها به نوه کسی برسد که در دوره بیماری از او پرستاری میکرد. کمتر از یک سال بعد 6 واحد آپارتمانی که به یاد مادر مرحومم، مجتمع مسکونی حضرت رقیه(س) نام گرفته بود افتتاح شد و نخستین زوجی که پس از قرعهکشی در یکی از آن واحدها ساکن شدند، همان زوجی بودند که مادرم میخواست. در فاصله کوتاهی یکی دیگر از اهالی روستای محمدآباد نیز به فکر ساختن 6واحد دیگر کنار همان آپارتمان افتاد. این موضوع به فال نیک گرفته و باعث شد من و خواهر و برادرهایم تصمیم بگیریم خانه پدریمان را نیز به این کار خیر اختصاص دهیم. مراحل سفتکاری آغاز شده بود که برادر بزرگمان تصمیم گرفت ساخت بنا را به یاد پسر مرحومش ادامه دهد و به این ترتیب مجتمع 12 واحدی دکتر مسعود جوادی نیز در کنار مجتمع مسکونی حضرت رقیه (س) ساخته شد تا 24 واحد مسکونی به صورت رایگان در اختیار زوجهای جوان واجد شرایط قرار گیرد.
انعکاس رفتارهای مادر
بعضی از این زوجهای جوان تا به حال خانواده جوادی را ندیدهاند، اما به لطف آنها زندگی مشترکشان را بدون دغدغه آغاز کردهاند. مهندس جوادی نیز که همین را میخواهد، میگوید: مادرم همیشه به دنبال خیرخواهیهای پنهانی بود به همین خاطر دوست داشتم گوشهای از رفتارهای او را منعکس کنم.این روزها خوشحالم که بسیاری از جوانهای محمد آباد را ندیدهام اما میدانم هیچ کدام از آنها دغدغه تهیه خانه ندارد. زوجهایی که به مرز جدایی نزدیک شده بودند با حضور در این خانهها، آرامش به زندگیشان بازگشته و حالا صاحب فرزند شدهاند که این برایم بهترین پاداش است.