عصر ساختمان- یکی از مسائل مهم در حوزه برنامهریزی شهری، چگونگی رشد و توسعه فضایی شهر و الگوی حاصل از آن است. الگوی حاصله از توزیع فضایی فعالیتهای انسان شهری که از آن به فرم یا شکل شهر یاد میشود، بنا بر ماهیت پویا و متغیر شهرها همیشه در حال تغییر و دگرگونی بوده است.
به گزارش پایگاه خبری«عصر ساختمان» به نقل از رویدادهای معماری، شکل گسترش شهرها در یک تقسیمبندی کلی به دو نوع اسپراول (پراکنده) و فشرده تقسیم میشود که هرکدام در دورههای تاریخی و بنا به مقتضیاتی شکل گرفتند و مزایا و معایب خاص خودشان را دارند اما آنچه امروز از تجربه شهرسازی در دانش برنامهریزی شهری بهدستآمده این است که رشد فشرده بهشرط آنکه هوشمندانه (Smart growth) باشد مطلوبترین نوع گسترش شهری است و به دلیل تبعات زیادی که رشد پراکنده یا اسپراول بر محیطزیست، امنیت و سلامت مردم، اجتماع و هزینههای زیرساخت و حملونقل داشته است، امروزه این نوع از گسترش شهری بهعنوان نوعی ناهنجاری در شهرسازی تلقی میشود.
پراکندگی شهری
بر اساس تعریفی رایج، توسعهی اسپراول در کشورهای درحالتوسعهی امروزی را توسعهی بدون برنامهریزی، بدون کنترل، ناهماهنگ و تک کاربری که یک نقش ترکیبی از کاربریها فراهم نمیکند و ازنظر عملکردی نیز رابطهای با کاربریهای اطراف شهر ندارد و بهعنوان یک توسعهی کم تراکم، خطی یا نواری، جستهگریخته و جدا افتاده به نظر میرسد. با در نظر گرفتن این تعریف، شکل مسلط توسعهی شهری در طی قرن بیستم همان پراکنش افقی بوده است. بر اساس مطالعات متعدد در کشورهای درحالتوسعه ماند ایران، رشد شهرها از همین الگو پیروی کرده است.
یکی از مهمترین اثرات گسترش پراکنده شهری، بلعیده شدن زمینهای مرغوب کشاورزی اطراف شهرهاست که نقش مهمی در امنیت غذایی و تنوع زیستی و محیطزیست شهری دارند. با همهی پیشرفتهای فناورانه بشر در قرون اخیر، امنیت غذایی همچنان جزو دغدغههای اصلی بشر باقیمانده است. تشدید تخریب خاک منجر به از دست رفتن 20 درصد قابلیت تولید محصول در کشورهایی مانند ایران شده است. این در حالی است که در ایران، اراضی دارای خاکهای مناسب تولید کشاورزی محدود است. علاوه بر آن اراضی مزروعی موجود در کشور از قدرت تولید بالایی برخوردار نیستند بهطوریکه از حدود 15 میلیون هکتار اراضی زیر کشت در کشور، فقط 3/1 میلیون هکتار دارای خاکهای بدون محدودیت کشت و بقیه دارای یک یا چند محدودیت کشت بهصورت تکی یا باهم هستند. پراکنش شهری بیقاعده در دهههای اخیر، علت اصلی این تخریب بهحساب میآید؛ زیرا اکثر شهرهای ایران در مراحل اولیهی شکلگیری، باهدف استفاده از خاکهای مرغوب برای زراعت در کنار و یا در میان اراضی مرغوب زراعی استقرار یافتهاند و بهمرورزمان همراه با گسترش روستاها و تبدیل آنها به شهر و سپس توسعه شهرها، اراضی مرغوب زیر پیکر شهرها مدفونشده و فعالیتهای زراعی ناگزیر به سمت اراضی نامرغوب عقب نشسته است.
گرچه پدیدهی تغییر کاربری اراضی در حواشی کلانشهرها و روستاها، جهانی است و ابعاد آن در کشورهای مختلف متفاوت است ولی تبعات ناشی از آن کموبیش در همهجا مشترک است.
برخی از علل اصلی پراکنش در کشورهای درحالتوسعه عبارتاند از: رشد جمعیت، افزایش درآمد، یارانه دادن به سرمایهگذاری در بخشهای زیربنایی مثل جاده و غیره. تفاوت اساسی بین علل پراکندگی در کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافته، این است که مردم در کشورهای توسعهیافته ترجیح میدهند به مناطق باز و خوش آبوهوا تر که فاصلهی معقولی با شهرها دارند کوچ کنند که البته حتی این الگو هم بعد از افزایش قیمت سوخت و آلودگیهای زیستمحیطی ناشی از حملونقل زیاد با خودروی شخصی زیر سؤال رفته است؛ اما در کشورهای درحالتوسعه، پراکنش افقی بیشتر به خاطر ضرورت به وجود میآید که برآمده از الگوی شهرنشینی در حال اضطرار این کشورها است.
پراکندگی شهری در مشهد
مشهد بهعنوان دومین کلانشهر ایران، در چند دههی اخیر به دلایل مختلفی مانند مهاجرتهای شدید روستا- شهری، وجود حرم مطهر امام رضا (ع) و نقش توریستی- مذهبی آن، سیاستهای دولتی و غیره دچار گسترش افقی و پراکنده بیرویهای شده است که این مسئله پیامدهای نامطلوب اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی زیادی مانند افزایش هزینه زیرساختها و خدمات شهری، تخریب و آلودگی منابع خاک را به همراه داشته است.
بررسی روند رشد و توسعه مشهد حاکی از آن است که این شهر در گذشته از رشد جمعیتی و فضایی آرامی برخوردار بوده است. بهطوری که در فاصلهی سالهای 1524 تا 1901 میلادی، یعنی در طی نزدیک به چهار قرن جمعیت آن بدون تغییر مانده و در ابتدا و انتهای این دوره 50000 نفر جمعیت داشته است (البته در سالهای بین این دوره زمانی جمعیت آن در حال تغییر بوده است و بعضی از دورهها تا 250 هزار نفر هم رسیده است). ازنظر کالبدی نیز در آن دوران هسته اصلی شهر، حرم امام رضا (ع) بوده و در نقشه موجود از آن زمان که در سال 1875 توسط کلنل مک گرگر، افسر ارتش انگلیس تهیهشده، مشهد بسیار کوچک و دارای شش محله بزرگ و ده محله کوچک در اطراف حرم بوده است؛ اما با شروع دوره شهرنشینی جدید و مدرنیزاسیون در کشور، سرعت شهرنشینی در مشهد نیز افزایش یافت، بهطوریکه بر اساس اولین سرشماری رسمی کشور (1335)، این شهر 242000 نفر جمعیت داشته است که البته رشد وسعت شهر در این دوره هنوز آرام بوده و در همین سال 16 کیلومترمربع وسعت داشته است. در این دوره، شهر نسبتاً فشرده و تراکم نسبتاً بالایی داشت (151 نفر در هکتار). در دورههای بعدی توسعه، نرخ رشد وسعت شهر از نرخ رشد جمعیت پیشی میگیرد، بهطوریکه تراکم شهر در سال 1345 به 124 نفر در هکتار کاهش مییابد. این روند در دهه بعد هم ادامه مییابد و تراکم شهر در 1355 به 5/85 نفر در هکتار کاهش مییابد. رشد و گسترش سریع و بدون برنامه شهر در دهه 45-55 باعث میشود 9 آبادی در شهر ادغام شوند. بااینکه قرار بود طبق طرح جامع مصوب 1350، وسعت شهر در سال 1370 به 170 کیلومترمربع برسد، اما رشد شهر آنچنان سریع بود تا 5 سال قبل از 1370، وسعت شهر به 220 کیلومترمربع رسید و تراکم جمعیتی در دهه 55-65 به کمترین میزان خود، یعنی 5/66 نفر در هکتار رسید. در دو دهه بعد یعنی سال 1375 و 1385، مجموعهای از عوامل مانند کاهش مهاجرتهای روستا-شهری، بازگشت مهاجران جنگی به شهرهای محل سکونتشان، کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت و غیره باعث شد تا هم نرخ رشد جمعیت و هم نرخ رشد وسعت ماهش یابد و تراکم جمعیت در دو دهه اخیر، روند کلی تراکم نزولی بوده است و از تراکم نسبتاً بالای 150 نفر در هکتار در سال 1335 به 74/82 نفر در هکتار در سال 1385 کاهشیافته است.
ترسیم نقشه گسترش شهر در دورههای مختلف نشان میدهد که در همهی دورههای رشد، الگوی رشد متفرق، جستهوگریخته و منفک و مجزا بوده است.
نتیجهگیری
نتایج تفسیر عکسهای هوایی شهر مشهد نشان میدهد که در سال 1335 مساحت محدوده شهر مشهد 1600 هکتار بوده است. از آن زمان تا سال 1385 در اثر توسعه مناطق شهری و صنعتی در حومه شهر مشهد 8/27747 هکتار از خاکهای محدوده شهر با درجات مختلف مرغوبیت کشاورزی، برای همیشه از چرخه تولید خارجشدهاند.
جهت توسعه شهر مشهد در غرب و شمال غرب که در سال 1335 کاربری کشاورزی داشتهاند، باعث شده اکنون این فضاها به تصرف فضای شهری دربیایند. یکی از عمدهترین دلایل توسعه شهر به سمت شمال را میتوان تمایل مردم به آبوهوای ییلاقی و مناسب دانست (طرقبه، شاندیز و…). اراضی جنوب و جنوب غرب که جزو اراضی بایر و دیمزار بودهاند، در حال حاضر کاربری شهری یافتهاند و احداث جادههای تهران و سنتو میتواند از عواملی باشد که سبب توسعه شهر به این سمت گردیده است. اراضی شمال و جنوب شرق نیز کاربری کشاورزی داشتهاند که در حال حاضر به تصرف ساختوسازهای شهری درآمدهاند.
تخریب کشاورزی پیراشهری[1] که علاوه بر فرآورندهها و توزیعکنندگان برای خود کشاورزان نیز اشتغال رسمی و غیررسمی فراهم میآورد و موجب افزایش ذخیره غذای شهر (بهویژه محصولات تازه)، اشتغال و کسب درآمد، بهبود محیط شهری و کاهش آسیبهای حاشیهنشینی میشود؛ روند توسعه پایدار و آتی شهر مشهد را مختل کرده است.