عصر ساختمان- فرونشست زمین، پسروی آب دریای مازندران و زمینلرزههای پیاپی در عسلویه؛ اینها نهفقط هشدارهای طبیعت، بلکه زنگ خطرهایی برای آینده ایراناند. در گفتوگویی صریح با علی بیتاللهی از ریشههای این بحرانهای انسانساخته پردهبرداری میشود.
به گزارش پایگاه خبری «عصر ساختمان» به نقل از فارس، بحران فرونشست زمین و پسروی آبهای دریای مازندران از جمله چالشهای زیستمحیطی جدی کشور هستند که نهتنها اکوسیستمهای طبیعی را تهدید میکنند، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای نیز به دنبال دارند.
این پدیدهها، که عمدتاً نتیجه فعالیتهای انسانی نظیر برداشت بیرویه آب و سدسازیهای غیراصولی هستند، نیازمند توجه فوری و برنامهریزیهای بلندمدتاند.
در این گفتوگو، علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، با نگاهی جامع به ریشهها و پیامدهای فرونشست زمین در مناطق مختلف ایران، بهویژه تهران، و همچنین پسروی آب دریای مازندران در پلاژ فرحآباد ساری، به تشریح عوامل ایجاد این بحرانها و راهکارهای مقابله با آنها میپردازد.
وی همچنین به موضوع لرزهخیزی منطقه استراتژیک عسلویه پرداخته و بر ضرورت مقاومسازی و پایش مداوم این منطقه تأکید میکند.
آنچه در ادامه میخوانید، نگاهی است به تحلیلهای علمی و تجربیات میدانی در حوزه مدیریت منابع آبی و مخاطرات زیستمحیطی، همراه با پیشنهادهایی برای کاهش ریسکهای ناشی از این بحرانها و حرکت بهسوی توسعه پایدار در کشور.
مشروح این گفتوگو به شرح ذیل است:
با توجه به تخصص شما در حوزه زلزلهشناسی و خطرپذیری، لطفاً توضیح دهید که فرونشست زمین چیست و چه ارتباطی با منابع آبی زیرزمینی دارد؟
بیتاللهی: فرونشست زمین پدیدهای است که بهطور مستقیم با کاهش سطح آبهای زیرزمینی مرتبط است. وقتی سطح آبهای زیرزمینی در لایههای زیرین زمین پایین میرود، فضای خالی در این لایهها ایجاد میشود و زمین بهتدریج نشست میکند.
این فرآیند که اصطلاحاً «فرونشست زمین» نامیده میشود، نتیجه برداشت بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی است.
به بیان ساده، هرچه فشار بر منابع آبی زیرزمینی بیشتر شود، زمین سطحی نیز به همان نسبت دچار افت میشود. این پدیده بهویژه در مناطقی مثل جنوب تهران، که تراکم جمعیتی بالایی دارد، به وضوح قابل مشاهده است.
فرونشست زمین: خودکشی تدریجی زمین
شما از فرونشست زمین بهعنوان یک «خودکشی تدریجی» یاد کردید. لطفاً درباره ماهیت این پدیده و شدت آن در مناطق مختلف، بهویژه تهران، بیشتر توضیح دهید.
بیتاللهی: فرونشست زمین مانند بیماری خزندهای است که بهصورت میلیمتری و بدون توقف در حال گسترش است.
این پدیده بهویژه در جنوبغرب تهران به دلیل تمرکز بالای جمعیت و برداشت گسترده آب از چاهها شدت بیشتری دارد.
برخلاف تصور عمومی، فرونشست یک رخداد طبیعی نیست، بلکه یک مخاطره انسانساخته است.
فعالیتهایی مثل برداشت بیرویه آب برای مصارف شهری و کشاورزی، بدون برنامهریزی برای جایگزینی منابع آبی، این بحران را تشدید کرده است.
در حال حاضر، بیش از 50 درصد آب مورد نیاز تهران از چاههای زیرزمینی تأمین میشود که فشار مضاعفی به سفرههای آبی وارد میکند و نتیجه آن، تشدید فرونشست است.
نقش کشاورزی در تشدید بحران آب
شما به موضوع کشاورزی و مصرف بالای آب در این بخش اشاره کردید. این موضوع چگونه به فرونشست زمین مرتبط است؟
بیتاللهی: یکی از عوامل اصلی تشدید فرونشست، مصرف بیرویه آب در بخش کشاورزی است. برای مثال، تولید یک کیلوگرم گوشت گاو حدود 15 هزار لیتر آب نیاز دارد.
وقتی در مناطقی که با کمبود منابع آبی مواجه هستیم، کشت محصولات با نیاز آبی بالا توسعه مییابد، فشار بر منابع زیرزمینی به شدت افزایش مییابد.
آمارها نشان میدهد که حدود 4 میلیون و 500 هزار هکتار اراضی کشاورزی در کشور بهصورت آبی کشت میشوند و بخش عمده این اراضی به چاههای آب وابسته هستند.
این موضوع در استانهایی مثل خوزستان، که بخش وسیعی از کشتهای آبی را در خود جای داده، و یا استانهای فارس، کرمان و اصفهان، که در میان استانهای پیشرو در کشت آبی هستند، به وضوح دیده میشود. بهویژه در اصفهان، گستردگی کشت آبی نگرانیهای زیادی درباره فرونشست ایجاد کرده است.
سدسازی و پیامدهای ناپایدار آن
شما به موضوع سدسازی و اثرات آن بر بحران آب اشاره کردید. لطفاً درباره این موضوع و تأثیر آن بر فرونشست زمین توضیح دهید.
بیتاللهی: سدسازیهای شتابزده و بدون آیندهنگری یکی از عوامل اصلی بحرانهای آبی امروز ایران است.
بهعنوان مثال، سدسازیهای گسترده در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، جریان طبیعی سیلابها را متوقف کرده و باعث تبخیر آب، از بین رفتن حقآبه تالابها و برهمخوردن تعادل زیستمحیطی شده است.
در مورد تهران هم شاهد چرخه معیوبی هستیم. سد کرج در گذشته برای تأمین آب شرب پایتخت ساخته شد، اما این اقدام جمعیت را به تهران و کرج کشاند.
با افزایش جمعیت و کمبود دوباره آب، سدهای دیگری مثل لتیان، لار و ماملو ساخته شدند، اما این چرخه معیوب همچنان ادامه دارد.
امروز حتی منابع آب زیرزمینی هم پاسخگوی نیاز تهران نیستند و بحثهایی مثل انتقال آب از دریای عمان مطرح شده که نشاندهنده شکست سیاستهای گذشته در مدیریت پایدار آب است.
سدسازی در بالادست رودخانهها، مانند رودخانه شور، جریان طبیعی آب را مختل میکند و مانع نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی میشود، که این موضوع خطر فرونشست را تشدید میکند.
راهکارها و لزوم آیندهنگری در مدیریت منابع
با توجه به این بحرانها، چه راهکارهایی برای کاهش فرونشست زمین و مدیریت بهتر منابع آبی پیشنهاد میکنید؟
بیتاللهی: برای مقابله با فرونشست و بحران آب، باید نگاه بلندمدت و پایدار به مدیریت منابع آبی داشته باشیم.
ابتدا باید از برداشت بیرویه آب زیرزمینی جلوگیری کنیم و الگوهای کشت را اصلاح کنیم تا محصولات کمآببر جایگزین شوند. همچنین، لازم است حقآبههای زیستمحیطی تالابها و رودخانهها رعایت شود.
در مورد سدسازی، باید از پروژههای غیرضروری اجتناب کرد و اثرات مثبت و منفی هر پروژه بهطور جامع بررسی شود.
متأسفانه، برخی مسوولان همچنان سدسازی را نشانه پیشرفت میدانند، در حالی که این نگاه سادهانگارانه مشکلات زیادی در پاییندست ایجاد میکند.
توجه به نقدهای کارشناسان و برنامهریزی با در نظر گرفتن آینده درازمدت، تنها راه جلوگیری از تکرار این بحرانها در سایر مناطق کشور است.
زمینلرزه اخیر عسلویه و اهمیت آن
بر اساس گزارش مرکز لرزهنگاری، روز گذشته زمینلرزهای با بزرگای 4.1 در منطقه عسلویه رخ داده است. لطفاً درباره این رویداد و اهمیت آن توضیح دهید.
بیتاللهی: بله، طبق گزارش مرکز لرزهنگاری، این زمینلرزه در ساعت 16:41 روز جمعه، هفتم شهریورماه 1404، در منطقه عسلویه رخ داده است.
عسلویه بهعنوان یکی از قطبهای مهم اقتصادی کشور، بهویژه در صنعت پتروشیمی، از حساسیت بالایی برخوردار است.
نکته قابل توجه این است که در یک ماه اخیر، این منطقه 9 زمینلرزه با بزرگای بالای 4 را تجربه کرده است.
این تعداد رخداد لرزهای در یک بازه زمانی کوتاه، نشاندهنده فعالیت بالای گسلهای منطقه، بهویژه گسل عسلویه و سگمنتهای گسلی پیشانی کوهستان و پیشژرفای زاگرس است.
این فعالیت لرزهای ضرورت توجه جدی به اقدامات کاهش ریسک لرزهای در این منطقه را بیش از پیش آشکار میکند.
تأثیر شرایط اقلیمی بر آسیبپذیری سازهها
شما به شرایط اقلیمی منطقه عسلویه و تأثیر آن بر سازهها اشاره کردید. این شرایط چگونه بر وضعیت سازههای منطقه اثر میگذارد؟
بیتاللهی: شرایط اقلیمی عسلویه، بهویژه رطوبت بالا و دمای زیاد، باعث افت کیفی زودهنگام مصالح ساختمانی مثل بتن و فولاد میشود. این موضوع قابلیت آسیبپذیری سازهها و تأسیسات را در برابر زمینلرزهها افزایش میدهد.
وقتی سازههای بتنی و فولادی در معرض این شرایط قرار میگیرند، دچار فرسودگی و کاهش مقاومت میشوند. این مسئله بهویژه در مجتمعهای پتروشیمی و گازی که از المانهای بتنی و فلزی زیادی تشکیل شدهاند، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
به همین دلیل، پایش مداوم وضعیت سازهها و انجام اقدامات مقاومسازی در این منطقه یک ضرورت انکارناپذیر است.
ضرورت پایش لرزهای و مقاومسازی
با توجه به لرزهخیزی بالای عسلویه، چه اقداماتی برای کاهش ریسکهای لرزهای پیشنهاد میکنید؟
بیتاللهی: پایش لرزهای گسلهای منطقه عسلویه باید بهصورت مداوم و جدی انجام شود. این پایش شامل بررسی وضعیت گسلها، تحلیل دادههای لرزهای و شناسایی نقاط پرریسک است.
علاوه بر این، مقاومسازی سازهها و تأسیسات، بهویژه در مجتمعهای پتروشیمی و گازی، باید در اولویت قرار گیرد. این اقدامات شامل ارتقای تابآوری سازهها، بررسی دورهای کیفیت المانهای ساختمانی و کاهش آسیبپذیریها میشود.
همچنین، توجه به ساختوسازهای روستایی در اطراف عسلویه و نوسازی واحدهای مسکونی آسیبپذیر در برابر زلزله از اهمیت بالایی برخوردار است.
این اقدامات نهتنها از خسارتهای مالی جلوگیری میکند، بلکه جان انسانها و کارکرد اقتصادی این مجموعههای حیاتی را حفظ میکند.
چالشهای مدیریتی در عسلویه
به نظر شما، چرا با وجود این مخاطرات، اقدامات کافی برای کاهش ریسک لرزهای در عسلویه انجام نشده است؟
بیتاللهی: متأسفانه، در منطقه عسلویه شاهد تمرکز بیش از حد مدیران شرکتها بر تولید و فروش محصولات هستیم، در حالی که توجه کافی به نگهداری و ایمنسازی مجموعهها در برابر مخاطراتی مثل زمینلرزه نمیشود.
مجتمعهای پتروشیمی و گازی در نزدیکی گسل عسلویه و در مجاورت رومرکز زمینلرزههای اخیر قرار دارند، اما به نظر میرسد اولویت اصلی، بهرهبرداری اقتصادی است تا ایمنسازی بلندمدت.
بازدیدهای میدانی من نشان داده که بسیاری از المانهای سازهای و تأسیساتی در این منطقه نیاز به بازنگری و ارتقای تابآوری دارند.
این بیتوجهی میتواند در صورت وقوع زمینلرزههای قویتر، خسارات جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد.
الگوی لرزهخیزی عسلویه و آیندهنگری
با توجه به دادههای لرزهای، وضعیت لرزهخیزی عسلویه در سالهای اخیر چگونه بوده و چه چشماندازی برای آینده دارد؟
بیتاللهی: پایش لرزهای پنج سال اخیر در عسلویه و شعاع 100 کیلومتری اطراف آن نشاندهنده رفتار نوسانی رژیم لرزهخیزی این منطقه است.
علاوه بر زمینلرزههای اخیر در مردادماه 1404، در سالهای گذشته نیز دورههای بیهنجاری افزایشی در رخداد خردلرزههای کوچکتر از بزرگای 4 مشاهده شده است، بهویژه در دی و بهمن 1403، خرداد و تیر 1401 و شهریور 1399.
این دادهها نشان میدهد که منطقه بهطور دائم در معرض ذخیره و رهاسازی تنشهای لرزهای قرار دارد. این رفتار نوسانی، لزوم آیندهنگری و برنامهریزی برای کاهش ریسک را بیش از پیش برجسته میکند.
بدون اقدامات پیشگیرانه، عسلویه ممکن است در آینده با خسارات سنگین ناشی از زمینلرزهها مواجه شود.
بر اساس اطلاعاتی که از تصاویر گوگل ارث به دست آمده، آب دریای مازندران در محل پلاژ فرحآباد ساری طی 20 سال اخیر حدود 100 متر عقبنشینی کرده است. لطفاً درباره این پدیده و اهمیت آن توضیح دهید.
بیتاللهی: بله، بر اساس تصاویر گوگل ارث که در بازه زمانی آبان 1383 تا مرداد 1404 بررسی شدهاند، در نقطه شاهد پلاژ فرحآباد ساری، آب دریای مازندران حدود 100 متر عقبنشینی کرده است.
این پسروی نشاندهنده تغییرات قابلتوجه در سطح آب دریا و خط ساحلی است.
باید توجه داشت که میزان عقبنشینی آب در نواحی مختلف ساحل دریای مازندران به عوامل متعددی، بهویژه شیب ساحل، بستگی دارد.
در مناطقی با شیب ملایمتر، ممکن است این پسروی کمتر به نظر بیاید، در حالی که در مناطق با شیب تندتر، این تغییرات میتواند بیشتر باشد.
عوامل مؤثر بر پسروی آب دریای مازندران
چه عواملی باعث این میزان عقبنشینی آب در منطقه پلاژ فرحآباد شده است؟
بیتاللهی: پسروی آب دریای مازندران نتیجه ترکیبی از عوامل طبیعی و انسانی است.
تغییرات اقلیمی، کاهش بارندگی در حوضه آبریز دریای مازندران، و کاهش ورودی آب از رودخانههای تغذیهکننده مانند ولگا در روسیه از عوامل طبیعی هستند.
از سوی دیگر، فعالیتهای انسانی مانند برداشت بیرویه آب از رودخانهها برای کشاورزی و صنعتی، سدسازی در مسیر رودخانههای ورودی به دریا، و افزایش تبخیر به دلیل گرمایش جهانی نیز نقش مهمی دارند.
این عوامل باعث کاهش تراز آب دریا شده و در نتیجه، خط ساحلی در مناطقی مثل پلاژ فرحآباد ساری بهطور قابلملاحظهای عقبنشینی کرده است.
تأثیر شیب ساحلی بر میزان پسروی
شما اشاره کردید که شیب ساحل بر میزان پسروی تأثیر دارد. این موضوع چگونه بر مناطق مختلف ساحل دریای مازندران اثر میگذارد؟
بیتاللهی: دقیقاً، شیب ساحلی یکی از عوامل کلیدی در تعیین میزان عقبنشینی آب است.
در مناطقی که ساحل شیب ملایمی دارد، کاهش سطح آب دریا ممکن است بهصورت گستردهتر در سطح ساحل دیده شود، اما میزان جابهجایی خط ساحلی کمتر به نظر میآید.
در مقابل، در مناطقی با شیب تند، حتی کاهش اندک در تراز آب میتواند منجر به عقبنشینی قابلتوجه خط ساحلی شود.
برای مثال، در پلاژ فرحآباد ساری که شیب ساحلی متوسطی دارد، 100 متر عقبنشینی مشاهده شده است.
اما در نواحی دیگر با شیب متفاوت، این میزان ممکن است کمتر یا بیشتر باشد، و این تفاوتها باید با بررسی دقیقتر تصاویر ماهوارهای و دادههای میدانی تحلیل شوند.
پیامدهای پسروی آب برای منطقه
این عقبنشینی آب چه پیامدهایی برای منطقه پلاژ فرحآباد و بهطور کلی سواحل مازندران دارد؟
بیتاللهی: پسروی آب دریای مازندران تأثیرات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی گستردهای دارد.
از نظر زیستمحیطی، این پدیده میتواند به خشک شدن تالابها و زیستگاههای ساحلی، کاهش تنوع زیستی، و تغییر اکوسیستمهای دریایی منجر شود.
از نظر اقتصادی، عقبنشینی آب به تأسیسات گردشگری مانند پلاژها، که منبع درآمد مهمی برای ساکنان محلی هستند، آسیب میرساند. همچنین، این تغییرات میتواند بر فعالیتهای کشاورزی و ماهیگیری در منطقه تأثیر منفی بگذارد.
از نظر اجتماعی، کاهش جذابیت مناطق ساحلی برای گردشگران میتواند به کاهش فرصتهای شغلی و مهاجرت ساکنان محلی منجر شود. این پیامدها ضرورت برنامهریزی برای مدیریت پایدار منابع آبی را نشان میدهد.
راهکارها برای مدیریت بحران پسروی آب
با توجه به این چالشها، چه راهکارهایی برای کاهش اثرات پسروی آب در دریای مازندران پیشنهاد میکنید؟
بیتاللهی: برای مدیریت این بحران، ابتدا باید دادههای دقیقتری از تغییرات تراز آب و خط ساحلی در کل سواحل مازندران جمعآوری شود.
این کار با استفاده از تصاویر ماهوارهای، پایش میدانی و مدلسازیهای هیدرولوژیکی امکانپذیر است.
سپس، باید سیاستهای مدیریت منابع آبی در حوضه آبریز دریای مازندران بازنگری شود، از جمله کاهش برداشت آب از رودخانههای ورودی و مدیریت بهتر سدها.
همچنین، برنامههای سازگاری با تغییرات اقلیمی، مانند حفاظت از تالابها و بازسازی اکوسیستمهای ساحلی، باید در اولویت قرار گیرند. در نهایت، همکاری بینالمللی با کشورهای حاشیه دریای مازندران برای مدیریت مشترک این منبع آبی حیاتی ضروری است.